تو دقيقا چی هستی؟

189 33 14
                                    

هنوز حتی چند ساعت هم از منتشر شدن این خبر نگذشته بود که کل سئول حتی خبرگذاری های بزرگ هم درباره اش مقاله پخش می کردن همه اون خبر خونده بودن الخصوص خانواده ی جئون!

آشوب بزرگی در هردو خانواده به پا شده بود اما هیچکس خبر نداشت که صاحب این فاجعه کسی نبود جز پارک جیمین نقطه ی اتصال این دو خانواده حتی حدس زدن درباره اش هم فکر عجیبی بود چون کسی باور نمی کرد که جیمین بتونه به همچین اطلاعاتی دست پیدا کنه!

توی خونه ی خانواده ی پارک جمع شده بودن آروم و قرار نداشتن تقریبا آینده ی شرکت شون در خطر بود اما این جیمین بود که با بازیگری فوقالعاده اش حتی اگه شکی هم وجود داشته برطرف کرده بود، از روی مبل بلند شد و سمت پدر جونگ کوک رفت دستشو روی شونه ی اون گذاشت.

+پدر نیازی نیست نگران باشید من و جونگ کوک این آشفتگی درست می کنیم قول میدیم

با جونگ کوک نگاه کرد که دست به سینه به دیوار تکیه داد بود، بهش اشاره داد تا اونم درباره ی این موضوع حرفی بزنه.

_بیخودی پیاز داغ اش زیاد نکن بابا، اونقدر هاهم خبر بدی پخش نشده!

چشم غره ای به پسرش رفت و همراه با جیمین روی مبل نشست، جیمین زیر چشمی شوهرش دید میزد این همه ریلکس بودن جونگ کوک برای جیمین عجیب بود مادر جیمین روبه‌رو اشون نشست.

×جیم پسرم هنوز نفهمیدی کی پخش کرده؟

نفس عمیقی کشید و از پدر جونگ کوک فاصله گرفت‌.

+داریم دنبالش میگردیم مامان می دونی که سخته پیدا کردنش

لب هاش به سمت پایین برد سعی می کرد خودشو نگران نشون بده و تا حدودی موفقیت آمیز بود،
از طرف دیگه ای جونگ کوک تمام حواسش به جیمین داده بود از دیشب عجیب رفتار می کرد هرچند بقیه متوجه نمی شدن اما جونگ کوک توی این چندماه زندگی مشترک رفتار های جیمین به خوبی شناخته بود.

یکی از ابرو هاش بالا برد و دست به سینه فکر می کرد تا اینکه صدای مسیج گوشیش اونو از دنیای تخیلات و افکارش بیرون کشوند، مسیج باز کرد.

Min suga:یچیزی درباره ی فردی که اخبار هارو پخش کرده فهمیدم

                                  Jungkook: چی فهمیدی؟

Min suga: جیمین پیشته؟

                           Jungkook: اره

Min suga:مکالمه رو بارها گوش دادم

                               Jungkook: و؟

Min suga: و صدای جیمین بود

با چشم هایی درشت شده صفحه چت گوشیش خاموش کرد نفسشو بیرون داد و نگاهی به آدم های دور و برش انداخت.

𝗠𝗿. 𝗣𝗮𝗿𝗸'𝘀 𝗴𝗿𝘂𝗺𝗽𝘆 𝗵𝘂𝘀𝗯𝗮𝗻𝗱|𝗞𝗼𝗼𝗸𝗺𝗶𝗻Donde viven las historias. Descúbrelo ahora