Part★2

57 9 0
                                    

"جیمینا قول میدم فقط تیکه تیکه ها تو بدم سگ بخوره"

"کدوم گوسفندی تو جای عمومی صداشو میندازه تو سرش " زیر لب گفت جوری که فقط یونگی فهمید سرشو چرخوند ببینه کی داره هوار میکشه

و اولین جرقه در تاریکی

برقی که تو چشماش ظاهر شد به همون سرعت غیب شد،داشت پسر رو با نگاهش انالیز میکرد که دختری نزدیک تازه وارد شد و توجهش رو جلب کرد.

تکخندی زد اون دختر رو می‌شناخت تقریبا دو سه باری باهاش تو سرویس بهداشتی دانشگاه رابطه داشت، فقط با اون نه دختر با بیشتر پسرای دانشگاه خوابیده بود و توسط بعضی از دخترا انگشت شده بود.

گازی از لباش گرفت و خندشو خفه کرد. واقعا دخترِ مضحکی بود. با شنیدن صدای یونگی حواسشو به اون داد.

"هعِ نگاه کن مثل اینکه سوهی چند شب آیندشو به این پسر جدیده رزرو کرده" با فکر به چیزی خنده بلندی کرد و بین خنده ادامه داد"د....دلم برای....پسر....بیچاره
میسوزه نمی‌فهمه قراره....ایدز بگیره"

با گفتن "ایدز بگیره" دولا شد و از شدت خنده اشک گوشه چشمش جمع شد

جونگ کوک با لبخند سری از تأسف تکون داد و به صحنه ی روبه روش نگاه کرد

دختر نزدیک پسری که همین امروز اومده بود و احساس میکرد برای تنوع مناسبه رفت.
وقتی نگاه پسر روش افتاد لبخند چندشی روی لبای رنگ شدش نقش بست و بدنشو روی تن پسر کشید_سلام خوشتیپ نظرت راجب آشنایی و خب یه شب باحال با من چیه؟

تهیونگ از این صراحت دختر تعجب کرد ولی چهرش نشون نداد لبخندی زد و لبشو با زبون خیس کرد کمر دخترو رو گرفت و اونو به خودش چسبوند که باعث شد دختر خنده ای کنه و لبشو به دندون بگیره تازه وارد دستشو که روی کمر دختر بود به سمت بالا هدایت کرد تو یه حرکت ناگهانی دستش رو لای موهای دختر برد و چنگ دردناکی بهشون زود و موهاشو به سمت عقب کشید جوری که سر دختر به بالا اومد و جیغ خفه ای کشید لبخندی که چهرش رو روشن کرد زد و این تضاد چشم گیری با موقعیت الانش داشت و ترسناک بود.

سرشو سمت گوش دختر برد و زمزمه وار گفت_اوه بیبی ترجیح میدم دیک نازنینو داخل غار عمومیت نکنم

سرشو بالا اورد و لبخند شیرینشو عمیق تر کرد چشم های دختر پر از درد و تعجب بود تاحالا هیچکس دست رد به سینش نزد.

موهای دختر که تا الان تو مشتش بودن رو ول کرد و چرخید تا دوست عزیزش رو پیدا کنه هنوز سه قدم بیشتر دور نشده بود که فریاد دختر به گوشش رسید

"حرومزاده به چه جرعتی تحقيرم کردی"

قدم های رفتشو برگشت چشماش رنگ سرخ عصبانیت گرفت سر دختر رو تو دستش گرفت و به دیوار پشت دختر کوبید_ جرعت داری دوباره تکرارش کن. بگو؟ هوم؟حروم چی؟

𝗦𝗵𝗶𝗻𝗶𝗻𝗴 like a star|VkWhere stories live. Discover now