سلام بچه ها حالتون چطوره 😁
خوبین یا بهترین؟😁
دیروز طبق معمول که داشتم تو واتپد میچرخیدم و فیکای جذابه❤️ نویسنده های جذاب تر ❤️رو درو میکردم یهوووووو یه ایده ای خیلی خفن به ذهنم رسید(جدا خفنه من واقعا هنوز ننوشته هیجانش داره خفم میکنه😃😃😃)
پس اومدم با یه داستان جدید قبل از هرچیز باید بگم این داستانی که میخوام نوشتنشو از امروز شروع کنم الهام گرفته شده از مورد علاقه ترین رمانی که در طول زندگیم از یه نویسنده هم وطن قابل تحسین (واقعا دنیای قلم و تخیل و ایده پردازی و داستان نویسیش رو تحسین میکنم و ازش لذت میبرم) خوندم و جدا میگم خیلی ازش لذت بردم داستان×رز سیاه×الهام گرفته شده از این رمانی که میگم با بازگردانی ییجانی و تاحدود زیادی تغییرات در داستان پردازی و شخصیت هاست.
میدونم وقتی که شروع به نوشتن و آپش کنم شما هم حسابی ازش لذت خواهید برد عزیزای دلم
پس لطفا با ووت و کامنت هاتون همراهیم کنین تا بتونم با انگیزه و علاقه براتون آپ کنم و با هم ازش لذت ببریم
در شروع شرط و شروط نداریم و هرچی کَرَم خودتونه ولی خب در طول داستان قطعا تجدید نظر اعمال میشه😉😁😁
خببببببببب.
.
.بریم برای معرفی شخصیت ها و شروع داستان😃👇🔥
🌹
🌹
🌹⭐⭐⭐⭐
شیائو جان(با موهای بلند🥲عرهااااا دارم)
۲۰ساله
دانشجو عمران
یه انسان عادی (😉)⭐⭐⭐⭐
VOCÊ ESTÁ LENDO
🌹🖤°°رز سیاه°°🖤🌹
Fanficکاپل: #ییژان 💚❤️ ژانر: هیجانی،ماجراجویی،معمایی،فانتزی،تخیلی،اکشن،خوناشامی،عاشقانه،کمی تا حدودی امگاروس . . . {ییبو تاپ💚} خلاصه:شیائو جان یه انسان عادی با یه خانواده معمولیه ماجرا از اونجایی شروع میشه که جان با رفتن به مهمانی تولد متوجه اون تتو رزس...