pt11

21 4 0
                                    


سان خیلی غیر طبیعی و تابلو داشت بهش آسون میگرفت و این غرورشو میشکوند.

« بهت قول میدم یروزی انقدر قوی بشم که اگه خودتم بخوای نتونی بهم مثل یه شوخی نگاه کنی »

و شمشیرشو تکون داد‌. سان خندش گرفت.

« همچین جسارتی نکردم. چرا همچین فکری کردی؟»

« خیلی واضحه که داری بهم آسون میگیری »

سان نمیخواست پسر حس بدی داشته باشه. و ازطرفی هم نمیخواست بهش آسیب بزنه.
ضرباتشو کمی جدی تر کرد و وویونگ رو به چالش کشید.
وویونگ با گارد خوبی که داشت بخوبی از حمله ی سان جاخالی داد و با یه حرکت که سان به تازگی یادش داده بود، شمشیرو به سمت سان گرفت.

« پسندیدی؟ »

سان با تحسین نگاهش کرد. وویونگ همین نگاهو میخواست و اصلا نیازی به کلمات نبود.

« خیلی عالیه. فکر میکنم برخلاف علاقت، توی این کار استعداد داری. »

وویونگ پوفی کشید.

« آههه... فکر نمیکنم ولی انجام دادنش با تو لذت بخشه »

و بعد در حالیکه مهربان سان رو نگاه میکرد، لحنش ملایم تر شد.

« در واقع همه چی با تو لذت بخشه »

سان شوکه سرفه ای کرد و اطرافو دید زد. محافظ ها دور بودن، اما نه انقدر که صداشونو نشنون. بعلاوه ندیمه های زیادی از اونجا رد میشدن.
بدون هیچ اشاره ای به حرف وو، گفت:

« فکر میکنم برای امروز کافی باشه. لطفا برگردید و استراحت کنید.»

وویونگ خواست چیزی بگه که سان اجازه نداد‌. حدس میزد اون دوباره بخواد شب پیشش بمونه یا همچین چیزی. اما اصلا مقدور نبود. سان فقط دو روز وقت داشت و سه روز بود که خواب کافی نداشت‌. بجز اون سان دیگه کنترلی روی کاراش نداشت و میترسید همه چیز برای هردوشون سخت تر بشه. حالا که احساساتی رو نسبت بهم داشتن، همه چیز پیچیده تر شده بود.

« فکر میکنم که خیلی خسته ام. بعلاوه باید تانکی رو حمومش کنم. »

وویونگ اصلا دلش نمیخواست سان بره. حاضر نبود حتی یک لحظه هم ازش دور بشه. ولی میدونست سان چند شبه نخوابیده و خیلی خستست. پس با بی میلی اما همراه با لبخند بهش نزدیک شد و دستش رو پشت سان گذاشت.

« باشه. برو و استراحت کن‌. فقط قول بده خوب استراحت کنی »

سان لبخندی زد و با سر تایید کرد.

« تانکی رو هم میبری؟ »

سان با سر تایید کرد. اما درست همون موقع یادش افتاد اونو توی اتاق وو ندیده.

« صبح توی اتاقت نبود. فکر کردم با خودت بردیش»

وویونگ با تعجب ابروهاشو بالا انداخت.

The Legend of the moonWhere stories live. Discover now