¦ پارت 5 ¦☆

291 41 19
                                    

¦ اول ووت ستاره ¦☆

دم در منتظر بود تا میرا بیاد و از این انتظار ها متنفر بود

آخه از اون موقعی که بهش زنگ زده بود تا الان چه غلطی می کرد که اینقدر منتظرش می گذاشت

نفس کلافه اش رو بیرون فرستاد و به محض اینکه خواست سرش رو روی فرمون بزاره خروج میرا از ساختمان مجلل رو دید

صاف نشست و در جواب دختر که بهش لبخند می زد و دستش رو به معنای سلام تکون می داد لبخند زوری و فیکی زد و اون هم دستش رو تکون داد

میرا با قدم های پر از غرور سمت ماشین مشکی دوست پسرش اومد و در رو با دست های سفید و ناخن های مشکی کاشته شده باز کرد و با لبخندی که فقط مختص تهیونگش بود روی صندلی شاگرد نشست

+حالت خوبه بیب

-واییی مرسی ته مگه میشه وقتی داریم با هم میریم بیرون حالم خوب نباشه

میرا با ذوق گفت و دوباره سرش رو سمت تهیونگ که چهره خنثی ای داشت برگشت

-حالا کجا بریم ؟

تهیونگ با همون چهره خنثی در جواب دختر گفت

+هر جا تو بخوای....ولی جایی که مناسب لباس هات باشه

میرا از قسمت اول حرف تهیونگ خوشحال و ذوق زده شد  ولی با ادامه جمله اش اخم کمرنگی از روی تعجب بین ابرو های کمش ایجاد شد و به خودش و لباس هاش زل زد

اوکی ... باید قبول می کرد لباس مشکی که پوشیده بود زیادی باز و کوتاه بود ولی از اینکه می دید تهیونگ روش غیرت داره ذوق زده شد

+اوکی پس اول برم رستوران بعدشم..... بعدم هتل

میرا گفت و منتظر واکنشی از سمت تهیونگ موند چون اصولا تهیونگ همیشه با قسمت دوم جمله اش مخالف بود و میرا هنوز دلیلش رو نمی دونست

می دونست اگه این دفعه هم ردش می کرد میرا بهش شک می کرد و به غیر از این بلاخره تهبونگ باید با همچین چیزی مواجه می شد پس فقط سرش رو تکون داد و سمت یکی از بهترین رستوران ها روند

——————————●

+آلا ژونی , مامانی پیش کوکو نمیاد
(آرا جونی , مامانی پیش کوکو نمیاد)

آرا , نامجین و تهسان سمت کوچولوی غمگین که لب به خوراکی های رو به روش نزده بود برگشتن و آرا دستی به مو های لختش که خودش بسته بودشون کشید

-چرا کوکو همچین حرفی میزنه ؟

جونگ کوک نگاه مظلوم و براق از اشکش رو به آرا داد

+آکه کوکو تو تبزون دید هل کی بوم شه بعد میمیله و میله تو آشمون با ستاله ها.....چلا آپا و مامانی کوکو لو نبلدن؟
(آخه کوکو توی تلوزیون دید هر کی بوم{منظورش همون انفجاره} شه میمیره و میره تو آسمون با ستاره ها....چرا آپا و مامانی کوکو رو نبردن ؟)

Vous avez atteint le dernier des chapitres publiés.

⏰ Dernière mise à jour : Sep 30 ⏰

Ajoutez cette histoire à votre Bibliothèque pour être informé des nouveaux chapitres !

¦ MY CUTE BOY ¦☆Où les histoires vivent. Découvrez maintenant