زود بیا،من میترسم .
.
توی این پارت،در زمان های دیگر اتفاقات مختلف میوفتد،پس با ارض پوزش باید مکان ها تند تند عوض شود..
..
همه سالن نظام متحد به هیاهو افتاده بودن.
جئون جانگ با رایحه تلخ شدش که نزدیک بود همه رو بیهوش کنه،در رأس سالن محکم و با قدرت ایستاده بود .
رییس جمهور اسپانیا از در ورودی با محافظ های زیادش داخل شد و با حس رایحه مرد که به کاپین جت جنگی تکه داده بود نفسش بند اومد.
÷بهتره..یکم رایحت رو کنترل کنی مرد...خشمت فقط شرایط رو برای گرگت بدتر میکنه.
جونگکوک چشم غزه ای به یونگی رفت و رایحش رو کم کرد.
/جئون...چه خوب که برگشتی.ما منتظر برگشتت بودیم.
جونگکوک ابرو بالا انداخت و پوز خند زد.
کتش رو از روی ساعش برداشت و سمت اتاقش که ته راه رو بود راه افتاد
_فقط بیست دقیقه فرست داری،بعدش میرم .
مرد آب دهنش رو قورت داد و پشت سرش راه افتاد.
.
.
.
.
.
.
.+خب که چی آلفای تو بهت زنگ زده آلفای من نه...؟تو داری پزمیدی منو؟
جیمین شونه بالا انداخت و خواست رو تخت بشینه.
+نشینننن...بوی آلفام میره خوابم نمی بره.
جیمین با تعجب ابرو با انداخت و نق زد.
×موقعی که آلفات نبود خیلی بهتر بودی.
تهیونگ با لج ابرو بالا انداخت و به ساعت نگاه کرد
+دیگه...خیلی دیر شده...ساعت ۱۱ هه،چرا نیومد؟
با ناراحتی آهی کشید و از جیمین یه پس گردنی خورد.
×یونی گفت که دیر تر میان ،ما بخوابیم....شب بخیر.
تهیونگ دستی به پشت گردنش کشید و با افسوس سر تکون داد.
جیمینم از اتاق بیرون رفت و تهیونگ با بغض دراز کشید.
پیرهن مشکی مرد که روی تخت گذاشته بود رو برداشت و به همراه بالشتش بغل کرد.
+جونگکوکی دیر میاد....
با پارس یونتان یهو لرزید به خودش.
+اوه پسرم...تو رو یادم رفت...میشه امشب همون پایبن بخوابی؟
یونتان خرخری کرد و زیر تخت خودش رو قایم کرد.
تهیونگ با بغض برق اتاق رو با ریموت کلا خاموش کرد و سر روی بالشت مردش گذاشت.
KAMU SEDANG MEMBACA
اصیل زاده/noble born./Kookv
Manusia Serigalaداستان ما : جئون جونگکوک. آلفای اصیل که قدرت برتر کشور ها رو داره . فرمانده ی کل کره ی جنوبی و آمریکای شمالی هستش . آدمی که توی بچگیش صدمه های روحی بسیاری خورده و الان اون قدرتمند تر از هرکسیه. سرد و مغروره ، بی توجه به کساییه که میخوان اونو حتی برا...