1

75 3 2
                                    

دستمو بي هدف بردم زير بالشم
پااااااتااااااالافففففففف
افتاد كف سراميك
عههههه اه
غرزدمو خودمو انداختم از پهلو روتختو بيخيال شدم با قطع شدن زنگش لبخند زدمو دستامو بردم زيربالشو چشامو بستم
اخيششششششششششششششششششششش
رااااااااااااااااااااااااحتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت

دريد دريد دريييييييد دريييييييييد دريييييييد دريييد ديرينننن ديريدرين

اههه باز اين خروس نه نه خروس كه نميشه گفت خرس؟خرس هم كه قهوه ايش خوبه و صورتي اش جالب نميشه
اها فهميدم ببر ، ببر كه اه اهاااا پلنگ صورتي
بازم اين پلنگ صورتي صداش دراومد ولي اگه اسمي براي شخصيت كارتونش ميذاشتن خوب بودا البته حرف كه نميزنن
اهههههه يادم رفت كه اي بابا
رفتم پايينو دستمو كشيدم رو زمين عه اخ جووون موبايلم
_كجاااااايييييي دخييييي؟
_كيت؟؟؟من بيدارم
__ميدونم منم كه بيداري كجايي ؟
_خونه جاستين
_خونه ي جاستين ؟ اخه واسه چي؟
_ميدونم اون دوست پسرتوعه انا اما
_من الان ميام اونجا
_من دارم ميرم ، جاستين  وقته نديدتت بايد باهم تنها باشيد
گفتو خنديد
_ميدونم

لباس هايي كه ديروز خريده بودمو پوشيدم
شلوار جين نه تنگ نه گشاد راسته بليز سفيد تا بالاي ناف موهاي ابي كمرنگ (متوسط ) امو شونه كودمو باز گذاشتم صندلاي سفيدمو برداشتم و دوييدم پايين از پله ها ملدا من تا دوساعت ديگه برميگردم
_فعلا مل ملي

لبخند زد _باي خانم

در ماشينو باز كردم صداي اهنگ متال گوشمو پر كرد
screaming awwwwwwwww
screaming awwwwwwwouhhhhhhhh
youuuuuuuu awwwww cantttttt hear my voiceeeeeeeeeeee
حلقه ي روي لبمو گاز گرفتم و فشارش دادم
مزه ي خونو احساس كردم
وات د فاك ؟؟؟
واااااي نه
صداي ظبتمو كم كردمو زدم كنار يه پيرمردِمادِر فاكِرِ پليس بهم ايست داد
از ماشين پياده شدم ابرومو دست كشيدمو خم شدم و از توي داشبورد گواهينامه و اينا رو در اوردم
_خانم شما ٢٢٥ تا سرعت داشتيد
دستامو كردم توي جيب پشت جينم و گفتم :خب؟؟؟
_جريمتو ميدي يا ماشين خوشگلتو ميذاري پاركينگ؟
نفهميدم چي شد و يقشو چسبيدمو چشبوندمش به ماشين
_ببين پيرمرد من به جسد توي صندوق عقبمه !!! اوكي؟؟؟ الانم دارم ميرم دفنش كنم با اون اسلحه اي كه توي داشبورد هست ميتونم مغزتو داغون كنم !!! حالا برو گمشووو

ولش كردمو رفتم توي ماشين نشستم اينه رو دادم پاييينو دستمو گذاشتم رو لبم اوه اوه بد جور خون مياد قفل حلقه ي روي لبمو باز كردمو يه دستمال گرفتم گذاشتم روش يواس بي اهنگ لايتو گذاشتم توي ظبط
سي دي متالم شكوندمو انداختم بيرون
موهامو با كش جمع كردمو كلاه كپ امو گذاشتم سرم پياده شدم ؛
ببيخشيد ميتونم برم؟؟
_بايد صبركني پليس مركز اينجاست
_باشههه
_هع فك كردي به اين راحتيا ميتوني خلاص شي؟
_من؟ اوه اشتباه ميكني


صداي آژير پليسو شنيدم
و با يه تكاف اومدن دقيقا بغل ماشينم وايسادن

پيرمرد :صندوقو بزن بالا
_چشم

دادم بالا هه فكر كرده  ببين داداش من ١١ سال زندگيمو تو كمپ خلاف بودم و اموزش ديدم كه گير مادِر فاكري مث تو افتادم چيكار كنم

اون مرده مثلا پليس ارشد با قد بلندش و جين مشكي تنگش اومد سمتم
_به ما گذارش داده شده كه يه اسلحه و يه جسد توي ماشينتونه درسته؟
كلامو رو سرم درست كردمو گفتم :نه من؟ نه فكركنم اشتباه گرفتيد

قدبلند دادكشيد :بزن بالا صندوقوووو

صداش اونقدر گرفته بود و درعين حال بم كه دلم ميخواست تو دهنش يه گلوله حروم كنم

گفتم :خيل خب نيازي نيست داد بزني

صندوقو دادم بالا

قدبلند:اينجا كه هيچي نيست!!!

تند برگشتم سمتش :منم هميچوقت نگفتم كه هست

_به احترام قانون دستاتو بزار روي سقف ماشين و برگرد
_كميسر بايدبهتون بگم كه من براي بازوسي  بدني خيلي قلقلكيم

ميتونستم تنگشتاي بلندشو حس كنم

دادزد:برگرد

برگشتم

دستاتو بيار جلو و صاف نگه دار

همونكاري رو كه گفت كردم

دستامو سيخ جلوم نگه داشتم از شونه تا نوك انگشتامو بازرسي كرد
عينك پليسي مشكي شو در اوردو گذاشت بالاي سرش
اوه خدااااا
واي من دارم چي ميبينم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من ...
خدااااا
اوه من نميدونم بايد چي بگم
چشاششش سبزه

سبززززززهههههههههههههههههه

_ببخشيد گفتم گواهينامه و كارت ماشين
_...
_باشمام خانم محترم
_هميشه به همه اينقدر زل ميزني؟ چته دختر؟
_چش .. چش .. چشماااات ...
_من...خب؟؟؟چشمام چشونه؟؟؟
_سبزن
_اوه ...(به همراه نيشنخد) اينكه چيز جذابي نيست
_وو...امممم. ... و ...
_چيشده باز خانم جلاد؟
_و اينكه رو گونت چال داره
گواهينامه رو دادم دستش و خودم رفتم تو ماشين

خب البته كه اونم دنبالم اومد
_داشبوردو باز كن و از ماشين پياده شو
تا چند ديقه پيش ميخواستم بزنم مغز خوشگل خودشو و مغز پير همكارشو داغون كنم اما الان نميدونم چم شده من از بچگى به چشماي سيز حساسيت داشتم من عاشق رنگ چشم اين پليسم

گفتم:ببينيد من نميدونم چرا اينطوري شده اما من نه اسلحه اي دارم ونه جسدي براي دفن كردن

_پس٢٢٥ تا سرعتو چي ميگي؟؟؟!!!
اول خواستم اعتراف كنم كه اره من اينقدر سرعتو داشتم اما بعدش نميدونم چرا جواب دادم
:اوه اگه اون پيرمرد ما..ما... هـيچي ولش كن ...
_بگووو
_خيل خب اگه اون پيرمرد خرفتِ خناك گفته كه من يه جسد دارم تو ماشينم و يه اسلحه پس چشماش براي ديدنِ سرعت ٢٢٥ كيلومتر در ساعت خيلي پيره

برخلاف فكرم كه فكركردم الان از خنده ميميره اخم كرد
ميتونيد بريد

منم گازشو گرفتم و رفتم.
.
.
.
.
.
HOW WAS IT GAYS???
tell me on coments and vote
but i love follow more than  cm and vote


FLN

ALL THE LOVE .X K

لقد وصلت إلى نهاية الفصول المنشورة.

⏰ آخر تحديث: Sep 18, 2015 ⏰

أضِف هذه القصة لمكتبتك كي يصلك إشعار عن فصولها الجديدة!

BITCH IN WRONG LOVE(harry styles)حيث تعيش القصص. اكتشف الآن