هری:
اوهه هولی فاک.امروز فشن شو من اصلا حوصله ندارم..به نایل زنگ زدم."هری تازه بلند شدی از خواب؟" آره و الان اصلا اعصاب ندارم میشه امروز من نیام؟"دیوونه شدی چته مگه؟"نمیدونم فک کنم مریض شدم."زنگ بزن لو بیاد هههه" زهرمار به چی میخندی؟ فک کردی من نمیدونم با لو امروز قرار گذاشتی که امروز نیاین و بشینین خونه با هم لاس بزنین.غلط میکنی نیای.فعلا بای امروز بهد از ظهر میبینمت."
ینی فاک به معنی واقعی.وایسا به لو زنگ بزنم.
های لو چه طوری؟"خوبم عزیزم اصلا حوصله ندارم"منم همینطور عش...میتونی بیای خونه ی من امروز دو تایی خونه باشیم نریم؟"نمیدونم هز.من احساس میکنم دیگه رابطمون مثل قبل نیست.تو دیگه به من توجه نمیکنی سعی میکنی همرو جایگزینم کنی و من واقعا نمیدونم چی کتر کنم تا دوباره به دستت بیارم." لو آخه من نمیتونم ببینم با کسه دیگه ای رابطه داشته باشی.بیا مثه قدیما شیم مهم نیس دربارمون چی میگن اصن بزار بدونن تو ماله منی."میخوای تو خونت راجبش حرف بزنیم؟!من تا 1 ساعت دیگه اونجام."قطع کرد.نمیدونم بین منو و اون چه اتفاقی افتاده فقط میدونم این چند وقت سعی کردم اذیتش کنم و بهش بی محلی کنم.همشو از قصد انجام دادم تا حرصش درآد و خودشو بیشتر بهم نشون بده ولی دور تر شد حالا داره میاد و میخوام رابطمو باهاش بسازم دوباره.رفتم حموم و یه زیر پیرنی لش سفید پوشدم که تتوهای شکمم معلوم بود زیرش با یه شلوار یخی پاره و تنگ.موهامو شونه زدم.زنگ درو زدن رفتم درو براش باز کنم و دیدم ....فاکککککککککککک.لو چقد جذاب شده تقریبا 1 ماه بود ندیده بودمش و الان وقتش بود کتونی پوشیده بودو جین و یه رکابی مشکی و سکسی و روش به کته اسپرت کوتاه پوشیده بود."بسه هز منو خوردی"خیلی سکسی شدی لو انقد که دیگه نمیتونم خودمو کنترل کنم لعنتی."اووه تو که منو کشتی با تتو هات."گرفتمشو پرتش کردم رو کاناپه ی هال و بدون اینکه ازش بپرسم شلوارشو درآوردمو انگشتامو رو پاهاش حرکت دادم و از رو شلوار دیکشو که معلوم بود سفت شده و سیخ شده گرفتم و مثه وحشیا بالا پایین کردم داشتم عذالش میدادم"اوهههه هزززز.واییییی آهههههه خواهش میکنم کافیه"من به کارم تند تر ادامه دادم و وقتی تو اوجه لذت بود دستمو بر داشتم..[مرض داره'_'].در 1 ثانیه شرتشو کشیدم پایین و دستامو حلقه کردم دورش و تا ته کردم تو دهنم...اوهه لو تو خیلی خوش مزه ای لعنتی.
"چطوره هز؟خوش میگذره اون پایین؟..آهههههههه بیشتر ساک بزن آههه هزززز"با این حرفاش داشتم به جای اون خودم میومدم.برای تو کافیه لو .حالا نوبته توعع بوتی من.لو روم نشست و با دستاش پاهامو وا کرد و 5 ثانیه برام مالوند و با یه حرکت دیکشو کرد تو سوراخ تنگم."چطوره هز؟خوبه دردت میاد یادته چه جوری اذیتم کردی با بالا پایین کردنم حالا نوبته منه."
لویی:خیلی تنگ بود ولی لذت داشت.خودم و با فشار زیاد میکردم تو تا اسمم داد بزنه خودمو به سمت افقی تو سوراخش تکون دادم تا به دیواره هاش بخوره.اووووههه خیلی حسه خوبیههه."برام بیا هری فقط به خاطره من بیا."پاهاش لرزید و چشماشو بست و ستاره هارو دید. منم اومدمو و همون احظه گذاشتم دهنش و اون قورت داد!"چطور بود هز؟"درد داشت ولی لذت بردم.حالا میتونیم به فشن شو برسیم من که حالم عالیه.هری گفت.بغلش کردم و گفتم"هری این تویی که هر وقت بهت فکر میکنم میام و این منم که تو فقط لازمش داری تا کامل شی هیچ وقت دیگه با کسم عذابم نده"!!!! "YOU ARE MINE LOUIS"