"مایک...؟ اگه ویدیو دیدنت تموم شد، تی وی رو خاموش کن"
اشتون گفت و رفت تا کمی بستنی برداره. مایکل که سرش تو گوشیش بود تی وی رو خاموش کرد. اون خندید، حتما باز داشت میم ها رو میدید یا یه همچین چیزی
"هی مایکی، بستنی میخوای؟"
"نه..." اون گفت و گوشیش رو قفل کرد. اشتون کنارش نشست. مایکل بهش خیره شد. پسر نویسنده اخم کرد
"چیزی شده؟"
"نه...خسته به نظر میرسی"
"آره..." اشتون مختصر جواب داد. مایکل سرجاش کمی تکون خورد
"میدونی، بچه ها میگفتن یه چیزی بین تو و کلوم اتفاق افتاده. من که میدونم شما دوتا خیلی صمیمی هستین، پس میترسم دوتایی پشت سر من نقشه بکشین. هر چی باشه تو اول از همه با کلوم دوست بودی بعد با من آشنا شدین و بعد با تیفانی و آخر از همه با لوک، مهم نیست میدونی من فضول نیستم ولی فضولی کردن رو بلدم، اینو که میپرسم فضولی نیست حق منه که بدونم دوتا از بهترین دوستام دارن چیو از من و بقیه قایم میکنن اصلا شاید درباره ی مرگ و زندگیه؟"
مایکل پرحرفی کرد. اشتون قاشق بستنی رو تو دهنش برد تا برای جواب دادن وقت بخره
"مجبور بودی وقتی داشتم ازت سوال به این مهمی رو میپرسیدم اونو بچپونی تو دهنت؟ بعضی وقتا ازتون متنفر میشم!"
مایکل عصبی غر زد و اشتون زود خوراکی سرد رو قورت داد
"نه هیچی بین من و کلوم نیست"
"من که نگفتم دارین دیت میکنین، من تو رو با لوک شیپ میکنم!"
مایکل گفت و با سرتقی ابروهاشو بالا انداخت
"جدی؟ من خودمو با لوک شیپ نمیکنم، من لوک رو با دکتر ونتز شیپ میکنم!"
اشتون با خنده گفت. شیپ کردن مخصوص نوجوونا بود، ولی چون اشتون یه نویسنده ست و با این چیزا سر و کار داره، میدونه. مایکل هم که هیچی تو فن گرلی از یه دختر نوجوون جیغ جیغو کم نداره!
"ولی من بین تو و لوک یه چیز قوی احساس میکنم"
اون گفت و به گوشیش نگاهی انداخت. دوباره خندید
"من قبلا تیفانی و کلوم رو شیپ میکردم" اشتون با لبخند احمقانه ای گفت. مایکل کلی خندید...از چشماش داشت اشک میومد! اون صداش رو صاف کرد
"میدونی، من تو و میلا رو شیپ میکنم"
اشتون خشک شد
"کی؟"
"می-میلا...؟ من الان...من...من میخواستم بگم لوک!"
"تو میلا رو از کجا میشناسی مایکل؟"
اشتون با جدیت تو چشمای سبز روشن مایکل زُل زد
"نه...من نمیشناسمش، خیلی اتفاقی از دهنم پرید بیرون" اون فوری جواب داد، "قسم میخورم!"
"خدای من!" اشتون سرش رو تو دستاش گرفت...میلا کیه؟ اون کیه که مایکل به جای لوک اسمشو میاره؟ "مایک...میخوای پیتزا سفارش بدیم و ناهار رو با من بخوری؟"
***
"اش..." مایکل زمزمه کرد. اون و اشتون روی کاناپه کادل کرده بودن و داشتن یه فیلم مزخرف میدیدن
"هوم؟"
"تا حالا شده راز بزرگی رو از دوستات پنهان کنی؟" مایکل پرسید. آره، این هنوزم داره اتفاق می افته
"آره. و با این کار دارم در حق سه تاشون ظلم میکنم"
اشتون آه کشید. به قول ام.آر، فهمیدن رازها دردناکه
"فهمیدن رازها دردناکه" مایکل گفت و خندید. اشتون با تعجب زد تو سر دوستش
"تو از کی کتاب میخونی؟"
"تو چندبار اینو گفتی، از خودت یاد گرفتم"
"خیلی خب..." اشتون دوباره سر مایکل رو چسبوند به سینه ش، "خیلی خب." اون تکرار کرد...میخواست ذهنش رو پراکنده کنه، میخواست به چیزی که الان مهمتره فکر کنه
"اش...من میدونم تو و کلوم دارین یه چیزی رو پنهان میکنین"
"میدونم میدونی"
"ولی نمیدونم اون چیه"
مایکل گفت و اشتون خنده ی کوچیکی کرد
"به من و کلوم مربوط میشه..."
"کلوم تو دردسره؟ تو توی دردسر افتادی؟ کلوم...این حرفا رو نمیزنه، من دارم فکر میکنم نکنه از کسی خوشش میاد؟ اون شب هم بد جور به تو خیره شده بود شاید از تو خوشش میاد؟ دارم چی میگم؟ ولی، جدی! نکنه-" مایکل صورتشو چین داد و دیگه چیزی نگفت. اشتون سرخ شد و یه ضربه ی دیگه به سر مایکل زد. پسر کوچیکتر غرغر کرد و دیگه هیچ مکالمه ای در این باره بینشون رد و بدل نشد. عصر که لوک اومد، دوستاش رو روی کاناپه، بغل هم و خوابیده پیدا کرد. اون لبخند زد و یه پتو روشون کشید. تی وی رو خاموش کرد و جعبه خالی پیتزا رو برداشت تا بندازه سطل آشغال
چشمش افتاد به قهوه جوش...امروز لب به قهوه نزده بود. حالش تو کلاس بد شد و وقتی پرستار فشارش رو گرفت، گفت بالاست. اون یکی از کلاساش رو اسکیپ کرد تا بیاد خونه...
تلفن خونه زنگ خورد، لوک سریع برش داشت
"بله؟"
"لوک...؟"
"کلوم! هی چه خبر؟"
"مایکل اونجاست؟"
کلوم نگران بود...لوک اخم کرد و گفت اینجاست. کلوم عصبی بود
"گوشیو بده به اشتون!"
"ولی اون خوا-"
"لوک! گوشیو بده بهش!"
لوک اخم کرد و اشتون رو بیدار کرد. گوشی رو داد بهش و خودش رفت تا لباساش رو عوض کنه
"هوم؟" اشتون با چشمای بسته نالید
"بهش که نگفتی؟ یا به لوک؟"
"اهههه" اشتون غرید و بیشتر تو بغل مایکل رفت، "فاک یو کلوم! نگفتم به کسی! حتما باید هر روز بپرسی؟"
"میترسم خب!"
اون میترسه؟ یه احمقه.
< کتاب، شیپ >
مریلا.
VOCÊ ESTÁ LENDO
allure ꗃ lashton ✓
Fantasiaهمه چیز اینجا معنی داره. همه چیز هدف داره. اینجا پر از نشانه ست