#harry
به چشمای سرد و بی روح مقابلم خیره شدم
یدفعه کول از صندلیش بلند شد و درحالی که یه پک محکم از سیگارش میزد رو ب من بلند بلند شروع به صحبت کرد
+عاه هری، هه بهت گفتم بودم وارد حریم من نشی، بهت اخطار داده بودم که پاتو از گلیمت درازتر کنی عواقب بدی در انتظارته اما تو..
ههه (خنده ای عصبی سر داد)
اومدی تو منطقه تحت فرمان من، تحت اختیار من بساطتو پهن کردی؟ نمیدونم شایدم از جون اون نامزد خوشگلت سیر شدی هان؟
اسمش چی چی بود؟ اها ربکا. حالا هر مضخرفی ولی اگه از حق نگذریم جنده هاتی داری بدم نمیاد یبار امتحانش کنم هه، یه پک دیگه از سیگارش زد و بعدم تو جاسیگاری خاموشش کرد
دیگه طاقت نیاوردم با حالت عصبی بلند شدم یقشو محکم چسبیدم،
-اشغال عوضی اگه یه مو از سرش کم شه دودمانتو به باد میدم
با همون پوزخند مسخره همیشگی ایش ادامه داد
+بد نیس بهت یاداوری کنم تو توی پنت هاوس من با یه مشت ادم بی عرضه تر از خودت که مسلح هم نیستن در مقابل افراد مجهز من هستی، پس بهتره سر عقل بیای و سر جون خودتو بیبی گرلت با من شرط بندی نکنی
-چی میخوای روانی؟؟ میخوای از ناحیه تحت کنترل تو بکشم بیرون؟ باشه سگ خور من فردا افرادمو از اونجا خارج میکنم
+ههه ده نشد خطا کردی باید پای مجازاتشم وایستی
-لامصب مجازات چیی؟؟
+میخوام پروژه یروپو به من واگذار کنی
اینو که گفت دوتا ابروهاشو داد بالا و به حالت انتظار از من جواب خواست
-نکنه شوخیت گرفته؟ پروژه ای که شش ماهه در تلاشم به من داده بشه دو دستی تقدیمش کنم به تو؟؟زهی خیال باطل
+هممم نه میتونی یکار دیگه هم بکنی، میتونی درخواستمو قبول نکنی و شاهد ذره ذره جون دادن عشقت زیر دست و پای من باشی میل خودته
-کثافتتتت ولش کن بره این جنگ بین منو توعه نه اون
+آه هری چقدر ساده ای تو، چندین بار بهت گفتم نذار احساساتت قاطی کارت بشن، ولی تو بجاش از اون دختره یه نقطه ضعف ساختی برای خودت نقطه ضعفی که ادم زیرکی مثل من خوب میدونه چطور ازش استفاده کنه و طرف مقابلشو زمین بزنه..
YOU ARE READING
strangers
FanfictionAnd Suddenly, We Were Strangers again! وَ ناگهـان، باز غريبـه بوديم...!