لویی
من کار درست رو انجام دادم، یک ماه اخیرو به کارم فکر کردم. اون یه الگو داشت. ۱۹ ژانویه ی هر سال «عاشق» یه نفر جدید میشد. مثل یه چرخه بود، مثل این میمونه که ذهنش توی اون روز یه دکمه ی بازنشانی قراردادی داره. اون- اون روزیه که پدرش مرده و احتمالا دلیلش همینه.
لویی
ولی اگه من اون عشقی که میخواست رو بهش میدادم، اون بخاطر یه بهونه یا دلیلی تا قبل از ۱۹ ژانویه ی ۲۰۱۵، موقعی که دوباره این چرخه رو از اول شروع میکنه از دستم خلاص میشد.
لویی
اون سه سال اینکارو انجام داد، این چهارمین سالش بود
لویی، لطفا!
من کار درست رو انجام دادم! مشکل تو چیه؟!
Mahshid.
STAI LEGGENDO
Blasé ➳ l.s. (persian translation)
Fanfictionمن تمومش نمیکنم، تا وقتی که اون مال من شه.