Part 41

2.3K 334 50
                                    


لیام:محض رضای خدا...منو اینجا نمیبینین؟چرا من تو تخت کنار شما دوتام؟اینجا کجاست؟مکان؟

با خجالت از لوک فاصله گرفتم و با پشت دست دهنمو که از آب دهن لوک خیس شده بود پاک کردم...فاک...داشتم چیکار میکردم؟

لوک:چطوری پسر؟حالت بهتره؟

یه نگاه گیجی به دوتامون انداخت و آروم سرشو تکون داد...

لیام:خوبم...یعنی...حال جسمیم خوبه ولی سرم پر از سواله!اینجا کجاست؟

لوک یه نگاهی بهم انداخت و دو دل گفت:اوم...اینجا خونه ی اشتونه...دوست پسرم!

لیام:انوقت من اینجا...تو تختی که شما دوتا داشتین روش لاو میترکوندین چیکار میکنم؟خدایی؟

آروم خندیدم و سعی کردم اوضاع ضایع اتاق رو جمع کنم...

اشتون:بیخیال رفیق...جریانش طولانیه!میخوای بریم بیرون؟بقیه بچه ها بیرونن...لویی هم هست!

تا اسم لویی اومد از جاش پرید و سریع خواست بلند شه که سرش گیج رفت و داشت با مخ از رو تخت میوفتاد پایین که لوک به موقع بهش رسید و دستشو دور کمرش حلقه کرد و کشیدش رو تخت.

لیام هم لبخند گیجی زد و با نیشخند گفت:زورت خوب زیاده ها...نزدیک هشتاد کیلوام!

بی اختیار اخمام رفت تو هم و دستامو تو قفسه سینم جمع کردم...

اشتون:بایدم زورش زیاد باشه...بتای ارشدمه!

همچین جملم تموم شد لیام رنگش زرد شد و سریع خودشو از لوک جدا کرد و هول از تخت پرید پایین و عقب عقب رفت تا خورد به میز تحریرم!

هول و ترسیده انگشتشو گرفت سمت دوتامون و با ترس گفت:فاک فاک فاک...خواب نبود؟گرگ...گرگینه ها...واقعی بودن....یعنی...

با خباثت بی حد و اندازه ای لبخند ملیحی زدم و رنگ چشمامو تغییر دادم که لیام با ترس تو جاش پرید بالا و لوک آروم خندید!

لوک:خب...بهتره بریم بیرون!مطمئنم الان هممون یه عالمه سوال تو ذهنمون داریم که جوابش مشخص نشده!چطوره؟

سریع به نشونه ی موافقت سرمو تکون دادم که لیام صاف واستاد و هول گفت:خدای من...تابحال گفتی لویی اینجاست؟حالش خوبه؟

اشتون:بریم که مطمئنم با شنیدن داستان اتفاق هایی که امشب افتاد ,از کونتون شاخ میزنه بیرون!

*************

با حس خیلی خوبی که داشتم تکیه دادم به کاناپه و پامو انداختم رو اون یکی و تکیه دادم به زین...

مایکل:ولی اشتون گناه داشت رییس...سکته کرد بیچاره!

با هیجان خندیدم و با چشم درشت گفتم:دیدیش؟داشت گریش میگرفت!بعد یه جوری رفتار میکنه انگار یه رابطه ی کاملا معمولی با لوک داره!

Broken Demon #1Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang