Part 84

2.2K 244 18
                                    


یه ابروم پرید بالا و ناخودآگاه خندم گرفت!یکم رو زانو بهش نزدیک شدم و آروم سرشو بغل کردم که یه تکون خورد و یهو محکم منو کشید تو بغلش و منو به خودش فشار داد که یه حس خیلی خوب و بی نظیری وجودم رو پر کرد...انگار یه حس خاصی بود که بهش نیاز داشتم و بالاخره بهم رسیده بود!

با لذت نفس عمیقی کشیدم و سرمو گذاشتم رو کتفش...

نایل:فقط یه بار بود کلوم...باور کن اگه یه بار دیگه همچین چیزی ازت ببینم دیگه هیچ چیزی بینمون نمیمونه!جدی میگم کلوم!

حلقه ی دستشو دور کمرم محکم کرد و آروم گفت:مطمئن باش همچین چیزی امکان نداره دوباره اتفاق بیوفته عزیزم!

از گرمای حرفش آروم تو بغلش خندیدم و سرمو یکم بهش مالیدم که با خنده کشید عقب و محکم بوسیدتم که لپام سریع قرمز شد!

کلوم:عاشقتم دیوونه ی من!

لویی:منم دوست دارم...دیوونه هم هفت جد و آبادته!الان وقت لاس زدنه بچه ها؟یه جنگ ناجور در راه داریم،اونوقت شماها دارین تو راهرو واسه خودتون لب بازی میکنین؟!واقعاً؟

************

با خنده دنبالش از پله ها رفتم بالا و هر چی گفتم صبر کن باهم بریم گوش نداد و دویید سمت اتاقمون!

با دیدن صورت سرخ از خجالتش بلند تر خندیدم و در اتاق رو بستم که با حرص نگام کرد و واسم چشم غره رفت!

هری:باورم نمیشه همچین حرفی زدی لویی!اونم جلوی همه!

با لبخند بزرگی رفتم سمتش و خندون گفتم:اول اینکه همه نبودن,دوماً...هری واکنش بچه ها رو دیدی؟هری جونم؟

هری:هوم؟

لویی:میگم واکنششون رو دیدی؟چی گفتن؟

آروم فکشو خاروند و زمزمه کرد:خندیدن!

با هیجان پریدم سرش، پهنش کردم رو تخت ،خودم هم خزیدم روش و آروم و عمیق بوسیدمش و با محبت کشیدم عقب...

لویی:دیدی عزیز دلم؟دیدی زندگی؟همه میدونن!اگه من و تو باهم نبودیم اینا تعجب میکردن!همه دوستمون دارن هری... اصلاً میدونستی من و تو رو مامان و بابای خودشون میدونن؟ اونا عاشق اینن که ما روکنار هم ببینن.اینجوری احساس قدرت بیشتری میکنن زندگی...باور کن!فقط دوست داشتم میتونستی تمرکز کنی و ذهن بچه هایی که تو سالن بودن رو میخوندی.وقتی گفتم نی نی...وقتی فقط صحبت بچه ی من و تو شد همه هیجانشون رفت رو هزار و ذوق زده شدن!اونا دقیقاً چیزی رو از ما میخوان که هستیم!

هری:از کجا انقدر مطمئنی؟

با لبخند لپشو بوسیدم و خیره به صورت خوشکلش گفتم:از اونجایی که من به همشون وصلم هری!وقتی من خوشحال و هیجان زده باشم به همه این حس رو منتقل میکنم,معلومه که اونا دوست دارن من و تو خوشحال باشیم چون به نفع خودشونم میشه!

Broken Demon #1Where stories live. Discover now