تو منو دوباره ساختی 19
-اومدی؟
نگاهش و به لیسا دوخت و اشکش پایین اومد.
لیسا یه قدم جلو برداشت و با نگرانی پرسید :
-چی شده جیسو؟
جیسو با قدمای بلند سمت لیسا رفت و محکم بغلش کرد. سرش و رو شونه اش گذاشت و اشکاش تند تند پایین اومدند.
لیسا از تعجب بی حرکت مونده بود. آروم دستاشو بالا آورد و موهای جیسو رو نوازش کرد.
-چی شده؟
-جین ... جین بهم گفت دوسم داره.
لبخند رو لبای لیسا پهن شد.
-اینکه خیلی خوبه ... پس چرا گریه میکنی؟
-مانسه.
-مانسه چی؟
لباش لرزید و آروم گفت:
-هنوز نمیدونه ... اگه بفهمه و دیگه دوسم نداشته باشه چی؟ نمیخوام از دستش بدم لیسا... من دوسش دارم...
سرشو محکم تر رو شونه ی لیسا فشرد.
-خیلی دوسش دارم.
لیسا پشتشو نوازش کرد.
-اما میدونی که باید بگی.
-اهم.
-هر چی زودتر بهتر.
آب بینی شو بالا کشید.
-فردا ... فردا بهش میگم.
-هنوز که هیچی نشده چرا گریه میکنی؟
جیسو خودش و از بغل لیسا بیرون کشید.
-جین از دروغ بدش میاد ... میترسم.
لیسا دستاشو رو شونه ی جیسو گذاشت.
-دروغ نگفتی بهش فقط حقیقت و نگفتی.
اشکای جیسو رو پاک کرد.
-فردا حتما بهش بگو ... اون باید در مورد مانسه بدونه جیسو.
-میدونم.
-آفرین ... برو استراحت کن ... بهش فکر نکن.
جیسو سرشو تکون داد و سمت اتاقش رفت.
نگاهش و به پسر کوچولوش دوخت. جلو رفت و کنارش دراز کشید . مانسه رو تو بغلش کشید.
مانسه کمی تکون خورد و بعد آروم گرفت.
پیشونی مانسه رو نرم و طولانی بوسید.
-هیچ کس برام مهمتر از تو نیست ... هیچ کس پسرم.
....
خودش و روی تخت پرت کرد و چشماشو رو هم گذاشت.
چهره ی جیسو جلو چشماش اومد و لبخند رو لباش کش اومد.
کلی حس خوب تو وجودش بود و از درد و غمی که این چند سال آزارش میداد خبری نبود.
دستش و رو قلبش گذاشت.
-چقدر خوبه که اومدی جیسو ... کاش زودتر اومده بودی ...کاش قبل از یورا اومده بودی.
....
نگاهش و به جیمین و سه رون که با لبخند مشکوکی بهش خیره شده بودند دوخت.
-شما دو تا چتونه؟
جیمین شونه ای بالا انداخت.
-هیچی.
نگاهش و به سه رون دوخت.
-سه رون؟
سه رونم شونه ای بالا انداخت.
-هیچی اوپا.
جین اخمی کرد.
-پس نمی خواین حرف بزنین باشه، صبحونتون و بخورین.
اینو گفت و قاشق برنج و تو دهنش کرد.
جیمین و سه رون نگاهی با هم رد و بدل کردند و ریز خندیدند.
جین سرشو بالا آورد و با اخم گفت:
-زود بگین چی شده؟ زود تند سریع.
جیمین دندوناشو به نمایش گذاشت.
-هیچی هیونگ... باور کن هیچی نشده.
جین پوکر بهش خیره شد.
-باور نمی کنم.
جیمین ابروهاشو بالا داد.
-برای ما که اتفاقی نیافته ولی فکر کنم برای تو افتاده مگه نه؟
جین با سوال بهش خیره شد.
-منظورت چیه؟
جیمین با آرنج ضربه ی آرومی به جین زد .
-خودت منظورم و خوب میدونی هیونگ.
جین نگاهی بهشون انداخت و دندوناشو رو هم فشرد .
-کیم تهیونگ.
جیمین و سه رون سمتش برگشتند و زیر خنده زدند.
جین دستاشو مشت کرد.
-میکشمت.
جیمین سریع از جا بلند شد و خودشو آویزون جین کرد.
-وااای هیونگ خیلی برات خوشحالم ... حالا اون دختر کیه ها؟
جین دستای جیمین و از دور گردنش باز کرد .
-یعنی میخوای باور کنم اون خبرچین اسمی ازش نبرده؟
-باور کن تهیونگ اسمش و نگفت.
جین پوکر بهش خیره شد که جیمین خودشو عقب کشید.
-باور کن هیونگ راست میگم... نمیدونم کیه... بگو دیگه بگو کیه؟ من میشناسمش؟
با یادآوری جیسو لبخند رو لبای جین نشست و سرشو به نشونه ی مثبت تکون داد.
-اهم میشناسیش.
جیمین با ذوق گفت :
-کیه هیونگ کیه؟ ها؟
جین با لبخند پهنش گفت :
-جیسو کوان جیسو.
جیمین به فکر فرو رفت.
-ممم کدوم؟ همونی که تو کریسمس دیدم؟ همونی که تازه اومده؟
جین سرشو تکون داد و لبخند جیمین عمیق شد.
-بهت تبریک میگم... کی میخوای به من معرفیش کنی؟
جین با تعجب گفت :
-چرا به تو؟
-خوب من مهم ترم دیگه.
جین به قیافه ی جدی جیمین خیره شد و زیر خنده زد.
-هنوز زوده.
چشمای جیمین گرد شد.
-چرااا؟
-برای اینکه من میگم.
-اما من میخوام ببینمش.
-گفتم زوده.
جیمین با حرص ادای جین و در آورد.
-گفتم زوده... ایششش.
جین لباشو به هم فشرد تا خنده اش نگیره.
....
باید امروز همه چیز و درباره ی مانسه به جین میگفت.
مهم نبود چی پیش میاد باید بهش میگفت.
فرمشو پوشید و از اتاق بیرون اومد و همزمان نگاهش به جین خورد.
جین با لبخند سمتش اومد.
-سلام .
-سلام.
-خوبی؟
جیسو سرشو به نشونه ی مثبت تکون داد.
لبخند جین کش اومد.
-خوشحالم.
نگاهش و از جیسو گرفت و سمت تهیونگ برگردوند.
-تهیونگ بیا تو اتاق .
-باشه هیونگ.
با رفتن جین، تهیونگ سمت جیسو اومد و کنارش ایستاد.
-دیشب همه چی خوب بود؟
با یاد آوری دیشب لبخندی زد و سرشو از خجالت پایین انداخت.
YOU ARE READING
you made me again
Fanfiction فیک 💙 #تو_منو_دوباره_ساختی💙 💛نویسنده: ندا 💛 @nedakyu ❤️ژانر : عاشقانه و غمگین و کمی طنز...❤️ 🔷کاراکترهای اصلی: 🔸جین (بی تی اس) 🔹جیمین (بی تی اس ) 🔸جیهوپ (بی تی اس ) 🔹ته هیونگ (بی تی اس ) 🔸کیم سه رون (بازیگر ) 🔹جیسو (بلک پینک) �...