سالها بعد؛
من بغض میکنم و میدونم حتی پیچش موهام هم ازت دلخورن و امروز باز شدن به خاطر جوری که همه ی مارو ترک کردی...من یه ضمیر خالی و پوچ نیستم.
من مجموعه ایم از سلولهایی که ' تو' در تک تکشون فریاد میکشی و به یاد آوردن تو بعد از فراموشی؛
هزاران بار بدتر از قبول کردن اینکه تو رفتی و رفتی و رفتی.تو گذاشتی من راجع به تو با همه حرف بزنم و بعد؛ من رو ترک کردی...
بعد از تو؛
الکل من رو خورد و مست شد.
داروها من رو بلعیدن و بیهوش شدن.
مواد من رو بالا کشید و غرق شد.بعد از تو؛
اون مرد همسرم شد.بعد از تو؛
جنینی عشق من به تو رو سر کشید و مسموم شد.حالا
تو هنوز هم پشت پنجره گیتار میزنی و من؛
انکارت میکنم...
ESTÁS LEYENDO
Dear Roses [90's] | Completed
Fanfic[ H A R R Y S T Y L E S ] تو به من هیچی ندادی جز چند تا خراش؛ درد ابدی؛ و یه قلم بهتر... Written by : Aida.M Harry Styles Fanfiction AU Copyright @aidoststories 2018