یک سورپرایز_15

1.3K 191 342
                                    

~ملبورن 25 آپریل کشور استرالیا
[هتل بالمورل حومه شهر-ساعت 11:42 AM]

من از چشمات نمیترسم که به راحتی منو توی خودش میبلعه و توی یک چشم بهم زدن ناپدید میکنه..از صدای قلبت میترسم،که دیگه زمانی برای من به تپش نیوفته!

"اون عالی بود"

حوله رو دور موهام پیچیدم.تازه از استخر برگشته بودیم و همه توی اتاق کلر نشسته بودیم.

این هتل خیلی خوب بود.ما هر روز به ساحل اختصاصی میرفتیم و آفتاب میگرفتیم.حالا پوستم یکم برنزه شده بود و از اون رنگ روشن در اومده بود.صورتم هم بهتر شده بود چون کک مک های پوستم کمتر در معرض دید بود و دیگه زحمت کرم پودر زدن نمیموند.

"برنامه ی بعدی چیه؟بعد ناهار بریم خرید؟"

کلر انگشتاشو توی هم قفل کرد و از صداش هیجانی وصف نشدنی پیدا بود.

"شما دخترا و خریداتون..منو میچ نمیایم میخوایم بریم تنیس بازی کنیم"

آدام دست به کمر و همراه غرور اینو گفت ولی حرف بعدی میچ اونو زمین زد.

"اما منم میخوام برم خرید"

بلند خندیدیم و سارا پیروزمندانه سرشو تکون داد.اون خوب میتونه پسر جماعت رو تحت کنترل خودش بگیره.

"میچ واقعا کودنی که به همین زودی رام یه دختر شدی" آدام لبشو کج کرد.

منو کلرو سارا با هم بهش پریدیم تا درست حرف بزنه.

"راستی کسی نمیدونه هری کجاست؟"

بعد خشک کردن موهام سشوارو روشن کردم.نمیدونم چرا از صبح فکر هری بودم.شاید چون امروز اصلا اونو ندیدم.

"صبح گفت میره واسه درست کردن یک کاری" میچ گفت.

'شایدم دوباره دوست دخترش اومده و با هم رفتن حال کنن' صدای توی مغزم اینو گفت و سریع اخم کردم.با نگاه کردن به خودم توی آینه فهموندم که این موضوع اصلا بهم ربطی نداره!

"عه اومدی همین الان حرفت بود"

با صدای آدام سریع برگشتم و هری رو دیدم گوشه ی در ایستاده.سشوارو خاموش کردم.

"این چه وضعشه؟نظرت چیه کاملا خودتو سیاه کنی"
هری با دیدن پوست سوخته ی آدام اینو گفت.

"هی تو دخالت نکن هیکل ورزشی من با برنزه بیشتر خودشو نشون میده"
آدام از خودش دفاع کرد و بازوهاشو بالا آورد تا عضله هاشو به رخ بکشه.

"حالا هرچی..مدلین بیا اینجا"

هری بشکن سریعی زد و به من اشاره کرد.یک تای ابرومو براش بالا انداختم.

"قضیه چیه که جدیدا همش با مدی کار داری؟نکنه شما دوتا.."

"ببندش تا سشوارو نکردم توی حلقومت"

Dreamers Tour (HARRY STYLES)Donde viven las historias. Descúbrelo ahora