~مالیبو 19 مِی شهر لس آنجلس/کالیفرنیا
[عمارت بزرگ پاپلیز-ساعت 16:41 PM]
حتی فرشته ها هم طرف تاریکی در وجود خودشون دارن...و چه بده تو تاریکیِ کسی رو ببینی که توی ذهن و افکارت اونو فرشته میدونی!
"صدای تو برای پس زمینه خیلی از آهنگا عالی میشه"
چارلی یکی از اعضای تیم هری از صدام تعریف میکرد و میگفت میتونه منو به خیلی از خواننده ها پیشنهاد بده.
"چرا پس زمینه وقتی خودش میتونه خواننده ی اصلی باشه!"
هری مخالفت کرد و بهم گوشزد کرد خودمو دست کم نگیرم.چارلی حرفشو توجیه کرد که منظورش برای شروع کاره.من فقط بهشون گوش میدادم.ترجیح دادم چیزی نگم و فقط لبخند بزنم.
اعضای گروه رفتن و فقط منو هری مونده بودیم.اون مشغول مرتب کردن برگه های شعرنویسی خودش بود.
نمیدونم چطور اما تصمیم گرفتم بالاخره عزمم رو جذب کنم و یکی از چیزایی که تا الان نوشتم رو به هری نشون بدم تا نظرشو در مورد خزعبلاتی که مینویسم بدونم.خب خزعبلات نه اونا چیزایی در مورد من هستن!
"هری چند دقیقه وقت داری؟"
سرشو برگردوند و به سادگی گفت آره.دم بلندی کشیدم و دوتا برگه ی خودمو از پشتم بیرون آوردم سمتش گرفتم.
"میخوام نظرتو در مورد این شعری که نوشتم بگی"
"جالبه بزار ببینم"
برگه رو ازم گرفت و روی کاناپه نشست.مثل همیشه یکی از پاهاشو روی زانوی دیگه‌ش قرار داد.
"عینکمو از روی میز میاری؟"
نگاه اندر سفیهانه ای بهش انداختم اما با پررویی دوباره اشاره کرد تا عینکشو بیارم.
اون عینک مربع شکل با طرح پلنگی رو بهش دادم.روی چشماش گذاشت و جدی تر به برگه ی توی دستش خیره شد.
خب اون اصلا چشماش ضعیف یا همچین چیزی نیست که لازم باشه عینک بزاره فقط برای جو دادن این کارو میکنه و جالبه،هر دفعه عینک میزاره طرز برخوردش هم تغییر میکنه یهو میشه دانشمند بزرگ آلبرت انیشتین!
"خیلی با عینک جذاب میشم میدونم"
با خودش زمزمه کرد.گمونم چون ازش تعریف نکردم خواست به خودش دلداری بده.طفلکی هری!
"پسر عینکی زیاد برای من جذاب نیست"
شونه بالا انداختم و دست به سینه با پا روی زمین ریتم گرفتم.چشمای سبزش از بالای عینک منو برانداز کرد.باشه اعتراف میکنم بهش میاد.اصلا چی به این وزغ پا دراز نمیاد؟!
نبضم تند میزد.هری با دقت مشغول خوندن برگه بود و هرازگاهی ابروهاش از هم دور و باز نزدیک میشد.از هیجان ناخن انگشت اشارمو توی دهنم برده بودم و میجویدم.
YOU ARE READING
Dreamers Tour (HARRY STYLES)
Fanfiction[COMPLETED] به ما میگن رویاپرداز ! اما این ما نیستیم که خوابیم.. مدلین دختری رویاپرداز با خیال هایی دور از انتظار که به بند هری استایلز راه پیدا میکنه..
