شروع، پیچیده تر از ان است که تصور میکنی.
شاید شروعت از بینهایت سال پیش بوده ست
شاید پایانت بینهایت سال بعد رخ بدهد
تمام آنچه که میدانی
امروز است.
امروزی که شروعش خوشایند بود یا نبود
وقتی از دنیای رویا، از ان سیاهچاله دلپسند
به بیرون پرتاب شدی
و روزت شروع شد
هیچوقت مطمئن نبودی که تمام تیکه هایت را از سیاهچاله موقتی ات بیروت کشیدی؟
صادقانه، یک کتاب شعر هیچوقت پایان ندارد.
ارزو میکردم این کتاب روی کاغذ جان میافت
و وقتی برگ میزدی، تاریخ کتاب را میدیدی
و از عطرش روحت شفاف میشد.
ولی همیشه در پس ارزوهایم یک 'ولی' وجود داشت.