- Do you have a friend?
+Yeah, one that never leaves me .
- Who ?
+The Pain
-دوستی هم داری?
+اره , هیچوقتم تنهام نمیذاره
-کی?
+: درد .
🌟VOTE 🌟
□■□■□■□■□
زین نگاهی به ساعتش کرد , دستشو رو گوشش گذاشت
:پسر از اتاق خارج شد , کاملا سالم
بعد شنیدن پیام سرشو تکون داد و از اتاقش بیرون اومد , نگاهی به اطراف کرد و وارد اتاقی که لویی درشو باز گذاشته بود شد
نگاهی به جا کفشی کرد , اسلحه اشو با گارد بدنش به جلو گرفت و از دیوار جلوی اتاق رد شد
سمت تخت رفت و بالای سر مردی که اونجا خوابیده بود قرار گرفت
با تطبیق شدن قیافه ی مرد با عکسی که دریافت کرده بود , اسلحه اشو رو سرش گرفت و شلیک کرد:چرا میگن مرگ با گاز مرگ خاموشه , پس خفه کن یه اسلحه چیکاره اس
:باشه , دارم برمیگردم
خفه کن اسلحه اشو باز کرد و جدا جدا اونارو تو کمربند چرم زیر کتش جا داد و در اتاق و بست و بعد وارد اتاق خودش شد
رو کش دور کفشاشو دراورد , دستکش هاشو دراورد , پلاستیکا رو تو هم مچاله کرد و داخل کاسه ی روشویی انداخت و فندکشو روشن کرد و پلاستیکارو آتیش زد
:انجام شد جیک , من میرم بخوابم دو روزه نخوابیدم دیگه بهم وصل نشو ..... حتما
..................
فیلیپ وارد انبار شد , لویی رو دید که به دیوار تکیه داده و با لباس های کارش خوابش برده
:هی ... لویی , بیدار شو
لویی با سردرد شدیدی پلکاشو باز کرد , با چشمای به خون نشسته به فیلیپ نگاه کرد
:ببخشید , خیلی خوابیدم ?
فیلیپ سرشو بلند کرد و از لویی فاصله گرفت , بسته های دستمال رو برداشت
:نه , ولی انگار دیشب نخوابیدی , حالت خوبه ?
:سرم درد میکرد , تا نصف شب بیدار بودم
YOU ARE READING
LET ME FOLLOW
Фанфик❌COMPLETE❌ #larrystylinson Harry top ژانر : جنایی _رومنس " تو نمیتونی به رقصیدن با شیطان ادامه بدی و بعد بپرسی چرا هنوزم تو جهنمی ! "