LN 06. نفوذ به سازمان

463 122 16
                                    

رای فراموش نشه

قسمت ششم – نفوذ به سازمان

یک سال و نیم قبل – دنیای انسان ها – مسافرخانه ای در پکن

سکوت راهروی تاریک و نمناک با صدای خزیدن آرامی شکسته شد.

در نیمه باز بود و مرد که مثل سایه از کنار دیوار حرکت می کرد از تاریکی راهرو به فضای نیمه روشن اتاق خزید. کمی توی اتاق سرک کشید و می خواست بیشتر به درون اتاق نفوذ کنه که...

صدای پسرونه ای مرد رو کمی شوکه کرد:" چیکار داری؟ مگه قرار نبود بعد از هر بار دیدنت حداقل تا یک ماه گورت رو از جلوی چشمم گم کنی؟"

لوهان با لباس خواب تیره رنگش و با مسواکی به دست از اتاق بیرون اومد.

مرد که قدم به هر نقطه ای می گذاشت هاله ای از تاریکی همراهیش می کرد و فقط نیمی از صورتش دیده میشد نیشخند زد:" لو هان عزیز، بعد از اینهمه آموزش هنوز عنصر ادب رو یاد نگرفتی."

پسر موهای مشکیش رو با غرور خاصی از جلوی صورتش کنار زد:" مشکل دیدن شما ارواح اینه که وقتی حس می کنید یه حقی به گردن کسی دارید می خوایید نهایت استفاده رو ازش می برید..."

لو هان نگاهی به سر تا پای اون انداخت:" و تو بیشتر از همه یونــهو."

هاله ی تاریکی که حالا اسمش توسط لوهان برده شده بود، نچندان راضی کمی به خودش پیچید:" ... خب، این یه نفع دو طرفه س هوم؟ "

لوهان چشم هاش رو چرخوند:" اینم از مضرات کوتاه بودن دست شخص از دنیاس؛ نه؟" اما بعد از چند لحظه سر تکون داد:" بهرحال قرار داد قرارداده و تو تا الان تو انجام کارهایی که قولش رو دادی کوتاهی نکردی اما بهتره دلیل خوبی برای حضورت اینجا داشته باشی."

یونهو کمی روی پاشنه ی کفشش چرخید:" ویلسون بالاخره تو راه برگشت از مسافرتشه، یادمه بالاخره قصد داشتی به دیدنش بری... چون الان یک سالی میشه که داری برای جلب توجه زیر دست هاش، تو اون موسسه تلاش میکنی و خودت رو بالا و بالاتر می کشی، گفتم شاید ترجیح بدی بدونی..."

لوهان متفکرانه پرسید:" ویلسون برگشته؟ که اینطور..."

یونهو لب هاش رو لیسید:" خب می بینم که توجهت جلب شد... اما ظاهرا به کمک من احتیاجی نیست، پس شاید بهتر باشه من برم هوم؟"

لوهان لبخند ترسناکی زد:" خب، شاید آره... یا شایدم بهتر باشه قبل از رفتنت بهم کمک کنی لباس انتخاب کنم. میدونی که در اصل 50% دلیل رفتن من پیش ویلسون قرار داد دو طرفه ی بین ماست. "

یک سال و نیم قبل – دنیای انسان ها سازمان منتسب به آقای ویلسون

لوهان با کت چرم مشکی ای که به تن کرده بود ساعت 8 صبح وارد دفتر معاون آقای ویلسون شد. دور چشم های بزرگش رو سیاه کرده بود و هر قدمش رو مثل گربه جلوی قبلی می گذاشت.

Last Keeper + Season 3 updating 🔰حيث تعيش القصص. اكتشف الآن