LN 07. لو هان

370 107 30
                                    

قسمت هفتم – لو هان

یک سال و نیم قبل – دنیای انسان ها یکی از دفاتر آقای ویلسون

لوهان وارد اتاق آقای ویلسون شد.

دکوراسیون اتاق به کلی عوض شده بود و آقای ویلسون این بار تو اتاق روشن تر، بی اینکه سیگار بکشه... و با تیپ خیلی مرتب تری، رو صندلی قبلیش نشسته بود و همونطور که به صندلی دیگه ای اشاره می کرد گفت:" بشین..."

لوهان روشنی فضای اتاق رو به نشونه ی خوبی گرفت و با وجود اینکه هنوز هم کمی ضعف داشت تایید کرد و نشست.

" اول از همه می خواستم به خاطر موفقیت تو اولین مرحله ی آزمون وفاداری بهت تبریک بگم. حالا افتخار این رو داری که وارد مرحله ی بعدی بشی و به صورت عملی مورد آزمون قرار بگیری..."

لوهان با وجود بی حالی و خستگی ناشی از حبس گفت:" می تونم به شما اطمینان بدم که از مرحله ی بعد هم سربلند بیرون میام."

آقای ویلسون هر چند، قصد ساده گرفتن به لو هان رو نداشت پس شونه ای بالا انداخت:" این رو دیگه باید دید... با این که تو مرحله ی اول با ما صادق بودی باید بدونی هیچ موردی از نظر من پنهان نمی مونه."

لوهان بی حوصلگیش رو پنهان کرد. با مهارت هایی که اون داشت خیلی بیش از اینها اطلاعات داشت که بخواد خودش رو نگران تصمیمات بعدی ویلسون کنه.

و ویلسون ادامه داد:" حالا باید خودت رو برای مرحله ی بعدی آماده کنی. قبل از شروع اولین ماموریتت باید کاملا تعلیم ببینی. از فردا دوره های آموزشی فشرده ای رو طی خواهید کرد که شامل حرکات رزمی و دفاعی، تیراندازی و نحوه ی استفاده از سلاح های سردی خواهد بود. تا جایی توی سازمان برات در نظر بگیرم..."

لوهان اخم کوتاهی کرد:" من که اعلام کردم میخوام تو بخش مرتبط به دنیا های دیگه فعالیت کنم... من آشنایی خوبی با..."

اما ویلسون دستش رو بالا برد:" تو که فکر نکردی به همین سادگی میتونی سر بخش در خواستیت بری هوم؟ به علاوه؛ اگر واقعا توی موردی که گفتی جدی باشی، باید بخاطر ماموریت های آینده ات هم که شده یادگیری زبون های مختلف جزء حیاتی ترین چیزهاییه که باید یاد بگیری. مسلما می دونی دنیای های دیگه هم زبان های خودشون رو دارن و تو اگه میخوای از پس این کار بر بیای باید یادشون بگیری. البته اونطور که توی صحبت هات به افرادم گفتی کمی با این مسائل و زبون ها آشنایی داری و شنیدم که تئوری جادو رو هم میدونی. "

لوهان طبق داستان چیده شده ش با یونهو گفت:" درسته، پدر و مادر من به زبون ها مسلط بوده ان. من از بچگی تو محیطی بودم که با این موارد آشنا شدم."

آقای ویلسون تایید کرد:" بسیار خب، اما درباره ی ماموریت اول..." در همین حین سرفه ای کرد و ادامه داد:" بعد از دوره ی آموزشیت، به ماموریتی می فرستیمت تا برای ما اطلاعات جمع آوری کنی و این بستگی به خودت داره که در چه مدت زمانی موفق به اثبات توانایی هات به ما بشی."

Last Keeper + Season 3 updating 🔰حيث تعيش القصص. اكتشف الآن