دوست دارم عکس موجوداتی که اسم میبرم بذارم اما حجم فایل میره بالا... بعضیاشونم اختراع خودمه و طراحی هاش رو ندارم، الانم وقت نیست که دوباره طراحی کنم. شما تصور کنید.
قسمت هشتم – قانون
زمان حال، دنیای الف‌ها
وقتی رسیدم تهیونگ کنار یک تبلت چارت پایه دار و با یه میله که برای توضیح دادن چارت استفاده میشد؛ مثل معلم های مدرسه اونجا ایستاده بود و برای تکمیل استایلش فقط یه عینک کم داشت!
کمی بامزه و چند برابر بنظر جذاب می رسید اما ناگهان صدای عمیق و مخصوصش رو بکار برد:" بالاخره میای یا میخوای تمام روز رو اونجا بخزی و به من زل بزنی؟!"
و از اونجایی که بنظر حسابی جدی می رسید من فقط جلو رفتم و منتظر شدم شروع کنه. مشخصا تهیونگ جدی تر شده بود. سریع تر قدم برداشتم و وقتی به اونجا رسیدم بی معطلی شروع کرد:" وقت زیادی نداریم پس با دقت گوش بده... اول از همه با غول ها شروع می کنیم.
قد معمول: 2 متر.
وزن تقریبی :2 تُن.
اونا از تمام موجودات اون سرزمین احمق ترن و در صورت حمله، راه نابود کردن شون سخت نیست. خیلی ساده با اسلحه های مخصوص مون می تونیم بهشون شلیک کنیم. سوالی هست؟"
اون داشت خیلی سریع حرف می زد و با روشی شبیه یه استاد نظامی درس می داد و چندان راحت نبود تمام چیزهایی که تند تند می گفت بخاطر بسپرم اما سرم رو به نشانه ی" گرفتم" تکون دادم.
و اون ادامه داد:" ترول ها.
خطرناک و حساس به حرکت. یه حرکت اضافه بکن و بعد کارت تمومه. هیچ راهی برای شکست دادن یه ترول وجود نداره چون هیچ چیز به بدن سخت و سنگ مانند شون نفوذ نمی کنه. حمله کردن به اون ها با لیزر هم فایده ای نداره چون ممکنه اونا رو منفجر کنه و تیکه های بدن سنگی شون به صورت خطرناکی به همه طرف پرت میشه. فقط باید سعی کرد باهاشون رو به رو نشد..."
چارت رو ورق زد و ادامه داد:" گنوم ها یا به تلفظ دیگه نوم ها.
اونا خیلی هوشمند نیستن اما اونقدر عقل دارن که دردسر و بی نظمی درست کنن... کوچیکن و نیروی جنگی خاصی ندارن. قد و وزنشون اهمیتی نداره... و بهترین راه به دام انداختنشونــ..."
سرم رو بالا آوردم و پرسیدم:" ببخشید استاد اما چرا نمی تونیم راحت اونا رو بکشیم؟"
" کشتن یه گنوم احمقانه ترین کار ممکنه چون بوی خون اونا دیپسا ها که نوعی مار خیلی سمی هستن رو سر چند ثانیه به محل می کشونه."
" گرفتم..."
با دلخوری از قطع شدن حرفش ادامه داد:" برای بدام انداختن یه گنوم به یک آیینه احتیاج داری. فقط یک نقطه ی نورانی روی زمین بنداز و بعد اونا تمام زندگیشون رو وقف گرفتن اون نقطه می کنن."
YOU ARE READING
Last Keeper + Season 3 updating 🔰
Mystery / Thrillerخونه رو ترک کردم. تمام چیزی که اون روز با خودم داشتم کوله پشتی و تخته اسکیتم بود، به علاوه ی مبلغ نسبتا قابل توجهی پول که پدر بزرگم برام به ارث گذاشته بود. خوشبختانه سن قانونی در مورد وراثت تو کشور من 16 سال بود و وقتی دو ماه پیش پدر بزرگ ما رو ترک...
