قسمت سیزدهم
چراغ قرمز باعث شده بود ماشین ها پشت خط سفید خیابان صف بکشند.انطرف پیاده رو، جمعیتی منتظر روشن شدن چراغ سبز بودند تا از خیابان رد شوند و هرکسی سراغ زندگی خودش برود.زندگی ادامه داشت اما بین تمام افرادی که بیقرار منتظر چراغ سبز بودند، کسی ایستاده بود که حالا باز زندگیش خاکستری شده بود و تمام رنگ شادی و امیدش پر کشیده بود.
قیافه اش شکه زده و درهم بنظر میرسید.گوشی را کنار گوشش نگه داشته بود اما تقریبا نمی شنید، فریاد قبلی باعث شده بود گوش هایش هم کر شود.نفسش را نگه داشته بود و سعی داشت زنده بماند.بدنش بطرز خفیفی میلرزید.
عرق های ریزی هم روی پیشانیش نشسته بود و باعث شده بود ، چهره اش زردتر بنظر برسد.چشمانش دودو میزد و نفس های کوتاهی میکشید.
-پس همینو میخوای؟ که اون سربازرست جلوی چشمات جون بده که اینطور بی توجهی؟ چطور نفهمیدی اون به مامور لعنتی من مشکوک شده؟ داری چه غلطی میکنی بیون بکهیون؟ باید برگردی ژاپن و کس دیگه ای رو جات بفرستم؟
نه نمیخواست .
این را نمیخواست
نه الان،هنوز باید اینجا میماند.
الان که تازه توانسته بود کمی به رویایش نزدیک شود،نباید میرفت.
چطور قلبش را که جان تازه ای گرفته بود و محکمتر می تپید را راضی میکرد که برود؟
شدنی نبود.
قبل از رفتن جان میداد
-همین امشب وسایلتو جمع میکنی برمیگردی ژاپن،فهمیدی؟نمیخوام بیش تر از این نقشه ام خراب بشه
چرا همه چیز در عرض یک ثانیه اینطور راحت بهم ریخته بود؟
حالا حتی حق ماندن در کره را هم نداشت.چطور باید از دیدن هرروزه ی بازرسش میگذشت؟
چیزی در گلویش باد کرده و اجازه نمیداد نفسش بکشد.اجازه نمیداد به این حرف مسخره اعتراض کند.بلند بلند شروع به نفس کشیدن کردتا اکسیژن کافی به ریه هایش برسد.
رییسش عصبی بود،همین برای بکهیون کافی بود تا بفهمد اجازه ی کار دیگری ندارد.باید زودتر حرکت میکرد و به ژاپن برمیگشت.
چشمانش را روی هم فشرد
-اگه الان برنگردی خودت با دستای خودت عشقت رو میکشی!میفهمی که منظورم چیه؟
-بله ریییس،من اشتباه کردم، که حواسم از تحقیقات پلیس و پرونده ی خودمون پرت شد
-پس اشتباهتو قبول داری میدونی که چه اشتباهی کردی! من گفته بودم این دفعه اگه اون سربازرس پاشو از حدش جلوتر بزاره و تو کار من دخالت کنه به التماسات توجهی نمکنم و میکشمش حالا تو داری با بی توجهیت به عملکرد پلیس اون رو تو اغوش خشم من یا شایدم مرگش میفرستی بهتره برگردی تا پشیمون نشدی
ŞİMDİ OKUDUĞUN
" My Broken Rose "[S2 Uncomplete]
Bilim Kurgu•¬کاپل: کایسو | چانبک| کریسهو | شیوچن •¬ژانر: رمنس | انگست | جنایی | علمی | دارک •¬خلاصه: کیونگسو یک دانشجوی ساده ی موسیقی بود با زندگی ساده تر از خودش تا وقتی که کیم جونگین باهاش همخونه شد و تمام سادگی زندگی اش رو زیر و رو کرد و همه چیز برای کیونگس...