قسمت بیست و چهارم
بکهیون انتظارش را نداشت همین که به خانه برسد،چانیول اماده شده جلوی در منتظرش باشد،حتی اجازه نداد لباسش را عوض کند،او را دنبال خودش کشیده بود و در جواب سوالش که کجا میرویم ، چانیول تنها شانه بالا انداخته بود و گفته بود هردو نیازی به تفریح داشتند و بعد هم میشد دیوار های سفید خانه را دید و چیزی در خانه منتظرشان نبود.
خب بکهیون فکرش راهم نمیکرد بعد از صحبت ناامید کننده ی اخریش با جونگین همچین استقبالی از او شود، وقتی جونگین را دیده بود متوجه شده بود اینبار کسی که قرار بود زیاد درد بکشد خودش نبود، او هنوز طعم داشتن عشقش را نچشیده بود، سالها با این درد زندگی کرده بود و بعد از این دوره شیرین هم میتوانست زندگی کند
تنها باید به نبودنش عادت میکرد ولی جونگین چندین قدم جلوتر رفته بود و داخل باتلاقی افتاده بود که هرچه بیشتر تلاش میکرد بیرون بیاید بدتر داخلش فرو میرفت . وقتی مال هم شده بودند ، وقتی مسئولیت احساس خودش و دیگری را قبول کرده بود، نمیتوانست همینطور بگذارد و برود. حتی اگر با قلب خودش هم کلنجار میرفت و پیروز میشد تا بتواند دل بکند، با قلبی که به او داده شده بود تا برایش عاشقی کند چه میکرد؟
دست های گرم چانیول ثانیه جدا شد تا بلیت فیلم بخرد و بکهیون را بخودش اورد،نفسی کشید و در دل دعا کرد که کسی جای جونگین نباشد، بعد از خریدن بلیت و نشست سرجاهایشان،لبخندی زد.
انتخاب چانیول برای تفریح کردن عالی بود! خیلی وقت بود مزه ی دیدن فیلم را در سینما با کسی که دوستش داشت و دنیایش شده بود، نچشیده بود. نفسش را با شدت بیرون داد به بسته ی بزرگ پاپ کورن روی پایش خیره شد، هرچند یک چهارمش را هنوز فیلم شروع نشده ، چانیول تا الان خورده بود. صدای بلند جیغی باعث شد سرش را بلند کند و به پرده ی سینما خیره شود.
انتخاب چانیول مانند شغلش یک فیلم جنائی پلیسی بود!
انگار تمام زندگیش با کارش گره خورده بود! چه میشد اگر میفهمید کسی که کنارش نشسته بود یکی از همان هایی بود که در شهرش اختلال کرده بود و او دنبالش بود؟ یا حتی اگر میفهمید قصد چه کاری را داشتند؟
برای چند لحظه هوا برایش سنگین شد، ماسکی که زده بود داشت اذیتش میکرد
این بکهیون واقعی نبود که چانیول کنارش میدید!
اون یک تازه وارد به سئول که همراه دوستش امده بود ، نبود!
تنها بخشی که درست بود عشقش به و عاشق بودنش حساب میشد.
او کسی بود که سالها تمرین های رزمی سختی را پشت سر گذاشته بود و هکر ماهری شده بود!
یکی از کسانی که باید چانیول او را دشمنش حساب میکرد اما الان کنارهم نشسته بود و ذرت میخوردند و فیلم تماشا میکردند!
DU LIEST GERADE
" My Broken Rose "[S2 Uncomplete]
Science Fiction•¬کاپل: کایسو | چانبک| کریسهو | شیوچن •¬ژانر: رمنس | انگست | جنایی | علمی | دارک •¬خلاصه: کیونگسو یک دانشجوی ساده ی موسیقی بود با زندگی ساده تر از خودش تا وقتی که کیم جونگین باهاش همخونه شد و تمام سادگی زندگی اش رو زیر و رو کرد و همه چیز برای کیونگس...