قسمت بیست و هفتم
ژاپن 2014
بکهیون گیج تقه ای به در زد و وارد اتاق رئیسش شد، کیونگسو بخاطر حرف رئیسش یا جونگینی که فرض میکرد هنوز در اشپزخانه نشسته بود،
نگاهش را به مرد پشت میز داد و در را پشت سرش بست
-خیلی خب بکهیون مدارکی که از سئول اوردی رو به وو بده ، اون میدونه چطور با اون اطلاعات کار کنه
-رئیس؟ کیونگسو..همون پسری که بخاطرعشقش به ..جونگین..وارد این بازی شد چی میشه؟
رئیس سرش را بالا گرفت و اخم غلیظی کرد
-میدونی که من از این اسم متنفرم؟و نمیخوام بشنومش؟جرات نکن یبار دیگه این اسم لعنتیو بکار ببری !
بکهیون از ترس کمی بخودش لرزید
-قربان اون پسر قرار نبود وارد این بازی بشه اگه اون کپی ژنتیکی احمق ازش میگذشت و با خودش نمیاوردش
رئیس پوزخندی زد و سرش را کج کرد
-درواقع میدونی نباید بهش توهین کنی، اون خاطرات و اخلاق منو تا نوزده سالگیم رو داشت، ولی اون پسر از اول هم مال اون نبود، اون هدیه ی زندگی به منه! واسه سیاهی و تاریکی هایی که تا الان توش غرق شدم ، اگه اون الان اینجاست بخاطر خواسته ی منه نه اون کپی ازمایشگاهی احمق که حقایق رو هم نمیدونست
-اما اون فکر میکنه که شما کسی هستین که عاشقشه! این بهش ضربه میزنه
رئیس از پشت میزش بلند شد و چند قدمی سمت بکهیون رفت
جلوی او ایستاد، بکهیون نفسش را حبس کرد
شاید چهره اش شبیه جونگین بود ولی اخلاق و ظاهرش نبود.
رئیس کمی در صورت بکهیون خم شد
-فکر کردی برام مهمه ضربه بخوره یا نه؟ البته که شاید بهش ضربه بزنم ولی نه جوری که تو فکر میکنی جوری که از لذت اسممو صدا بزنه، اون مال منه و بزار هرجور راحته فکر کنه! تا وقتی که میخواد فکر کنه من کسیم که عاشقشه ولی بعد متوجه میشه که اونی که عاشقشه واقعا کیه، اون عاشق من شده ولی من نوزده سال پیش! نه الان پس میتونه عاشق جونگینی بشه قرار بود نوزده ساله بعد باهاش کنار بیاد..اگه اون با جونگینی که عاشقشه میموند نوزده سال بعد درست جونگینی کنارش بود که اخلاق و رفتار منو داشت
بکهیون دستان یخ زده اش را پشتش نگه داشت
-رئیس..اما اون
-بسه بیون بکهیون! حوصله ی شنیدن این توضیحات رو ندارم، فقط اطلاعات رو ببر برای وو! فکر میکنم تنها کسی که عوض شده تویی! یادت رفته کی هستی و چه جایگاهی داری؟
YOU ARE READING
" My Broken Rose "[S2 Uncomplete]
Science Fiction•¬کاپل: کایسو | چانبک| کریسهو | شیوچن •¬ژانر: رمنس | انگست | جنایی | علمی | دارک •¬خلاصه: کیونگسو یک دانشجوی ساده ی موسیقی بود با زندگی ساده تر از خودش تا وقتی که کیم جونگین باهاش همخونه شد و تمام سادگی زندگی اش رو زیر و رو کرد و همه چیز برای کیونگس...