┨Chapter 29├He is MINE

320 59 48
                                    

قسمت بیست و نهم

کیونگسو با حس وسیله ی چوبی روی پاهایش از جا پرید

-هی ترسیدی سویی؟ من که در زدم!

کیونگسو نفسش را بیرون داد و با دست راستش کمی قلبش را مالش داد

- یکم ترسیدم چرا یدفعه میای شیومین؟ منکه نشنیدم در بزنی

-اوه پسر به چی فکر میکنی؟ نکنه خبری هست و نمیگی؟

کیونگسو کمی صورتش را درهم کشید و گیج پرسید

-خبر؟ منظورتو نمیفهمم

شیومین دوباره همان وسیله را در بغلش هل داد

-این کنار در اتاقت بود، پسر خیلی معرکس فقط یکم رنگش مشکل داره! میدونی چقدر قیمتشه؟ حتما یکی عاشقت شده برات ازینا خریده دیگه

امکان نداشت با یکبار دست کشیدن گیتار و سیم هایش را نشناسد،بغضی کرد و گیتار را محکم تر بغل گرفت

- چ ..چه رنگیه؟ صورتی؟

-میدونستی؟ کسی بهت گفته بود؟

کیونگسو تنها سرش را به طرفین تکان داد و اشک های گرمش روی صورتش ریخت.

مگر میشد فراموش کند؟

گیتاری که امروز در بغلش بود اولین هدیه ای بود که گرفته بود،‌اولین هدیه ای که در تمام عمرش انقدر از داشتنش خوشحال نبود و حالا بعد از چهارسال گیتارش دوباره برگشته بود؟

از سئول؟

تا اینجا؟

-کی؟ کی بود که اوردش شیومین؟‌بگو کسی رو دیدی..خواهش میکنم بگو

شیومین از دیدن بیتابی کیونگسو هول کرد، سر کیونگسو را بین دستانش گرفت و سعی کرد ارامش کند

-هیشش، اروم باش کیونگسو ، من ندیدم ولی از بقیه برات میپرسم باشه؟ چیزی هست که من باید بدونم؟

کیونگسو باز سرش را به طرفین تکان داد. اگر میگفت در این چند روز دیوانه شده بود شیومین باور نمیکرد.

اگر میگفت جونگینش را بوسیده بود

اگر میگفت باز گل لاله گرفته بود

اگر میگفت گیتاری که جونگین برایش خریده بود اینجا بود با همان رنگ صورتی عجیبش

شیومین تنها به تشابهی تشبیهش میکرد

اما برای کیونگسو اینطور نبود

او دیده بود که جونگینش یکبار از مرگ برگشته بود ولی اینبار؟

چطور با صحنه ی ان روزی که کورش کرده بود باور میکرد؟

اگر باور نداشت با این همه نشانه ی آشنا چه میکرد؟

-کیونگسو اگه این بهت اسیب میرسونه یا شخص بدیه که قصد داره با اینکاراش ازارت بده بهم بگو

" My Broken Rose "[S2 Uncomplete]Место, где живут истории. Откройте их для себя