چشمم ب یه لبخند مستطیلی اشنا خورد چقدر قشنگ ب فرم صورتش میاد
وجدان: کاش اخلاقشم خوب بودتمام توصیف های من ب کلمه زیبا میرسید
زیبایی بی همتا
وجدان: بچه بهت نمیخوره------
-باتوام مگه مباید امشب میاوردی کجاس اون پسر کجاس
اگه نیاد تورو جای اون میبرم+میاد میاد
همینطور ک اشک میریخت گفت-فقط 10 دقیقه
جیمین بلند شد رفت ک با دیدن جونگ کوک سر از پا نمیشناخت سریع خودشو ب کوک رسوند دستاش و گرفت بیا بریم اشنات کنم و تندی دستای کوک رو کشیدبه به اقای خیس jk
vپق اینه؟
اره خب JMبی کارو فراموش کنیم اقای ابپاش واسه صداقتمم بیا این جام رو ب افتخار دوستی بنوشیم
کوک بیچاره بی حبر از هرجا جام رو نوشید و بیهوش شد
-بیاد جم کنید ببریدش اتاق تا من بیام،کارت خوب بود جیمین
--------
د.ا.د کوکوقتی بیدارشدم فقط مرور کردم ک ببینم کجا هستم تاریک و تاریکی تنها دید من بود
وجدان: زیبا زیبل زیبا بود این ک پسته افتخار دوستی اقا بیهوشت کرد ادم شو لبخند اشنا کارت تمومه بدبختدراتاق باز شد و کیم وارد شد
به به بیدار شدی جناب
کجام
جایی ک باید باشیسرم درد میکنه
الان درد های بیشتری میکشی اون یادت میره
از الان وقتی منو میبینی تنها ارباب وی صدام میکنی و گرنه میری جایی ک نباید بریچشم ارباب وی
خوبه باهوشی
خیلی
توی گوشم ضربه ای خورد ک فقط صدای سوت می اومد
حاظرش کنید همین رو گفت و رفت------------------------------
سلااااااممم شبتون بخیر چطور بود ایرادش کجا بود؟
ووت و کامنت بدین خواهششش
ESTÁS LEYENDO
v4
No Ficciónداستان پسری هست که بخاطر دوست صمیمیش وارد رابطه ای میشه ک کم کم با عشق همراه میشه