LN 17.

289 84 22
                                    

نظر هم بدید!!! ⁦(◠‿◕)⁩

قسمت هفدهم – محاصره

مشغول بستن وسایل که شدیم فکر کردم دوست داشتم کلا شبانه حرکت کنیم اما شب خطرات خودش رو داشت. ما تقریبا بستن وسایل را تمام کرده بودیم که ناگهان سوهو گفت:" شما هم حس کردید؟"

کریس گفت:"بله!"

اما لِی،تهیونگ و من چیزی حس نکرده بودیم.

پرسیدم:"چیه؟"

"یه چیزی داره بهمون نزدیک میشه."

لِی بیشتر تمرکز کرد:"بله، دارن نزدیک میشن."

بعد از یک دقیقه تهیونگ گفت:"میتونم درنده خویی شون رو حس کنم. باید نودا ها باشن."

موجوداتی که شبیه گربه ی وحشی یا شیر



بنظر می رسید همه نه تنها متوجه شون شدن؛ بلکه حتی تشخیص دادن محاجم ها دقیقا کجان اما من هنوز هم چیزی حس نمی کردم و دلم هم نمی خواست برای همه ی توانایی ها از توتم درخواست نیروی جدید کنم!

میشه گفت علاوه بر اینکه غرورم اجازه نمی داد، توقع داشتم خودش این کار ها رو به عنوان وظیفه انجام بده... و خب، نمی خواستم با استفاده ازش برای نیرو های کویچ به وقت لازم نتونم روش حساب کنم!

همه گارد گرفته بودیم که کریس ناگهان گفت:" اسلحه هاتون رو آماده کنید!"

و با اون جمله و حس نزدیک شدن خطر به تیمم باعث شد تصمیم بگیرم غرورم رو بشکنم. آخه چطور می تونستم وقتی چیزی نمی بینم شلیک کنم؟!

اونقدر عجله هم داشتم که نمیشد توی کوله پشتیم دنبال ابزار مناسب دیدن بگردم پس... در خواست دید مناسب تاریکی کردم.

خیلی سریع زاویه ی دیدم گسترش پیدا کرد و... اینطور شد که تونستم اون 10 گربه ی غول پیکری که به سمت ما می اومدن ببینم. اون ها 2 برابر بزرگتر از هرنوع ببر یا شیری بودن که تا بحال دیده بودم.

می تونستم حس کنم پاهام دارن از استرس می لرزن، این چیزی نبود که ادعا کنم ترسناک نیست! اما با نگاه به دوستانم با جدیت شروع کردم:" اون ها 10 تا هستن. 2 تا برای هر کدوم از ما..."

بعد نفس عمیقی گرفتم با حس قدرت بیشتری ادامه دادم:" اولویت با ترسوندن شونه، بعد دفاع و نهایت حمله؛ ما برای کشتن به انجا نیومدیم. چون اینکار فقط توجه بقیه شون رو جلب می کنه. تا نزدیک نشدن وسایل تون رو بردارید تا تو موقعیت مناسب برای دویدن آماده باشیم."

سعی کردم ژست فرمانده بودن رو حفظ کنم اما حقیقت این بود که من واقعا ترسیده بودم. هرگز تو چنین موقعیتی نبودم که نه تنها خودم بلکه دوستانم هم در خطظر باشن ... با مسئولیت من! و اینکه من و سوهو نسبت به بقیه تازه کار بودیم. شاید برای لی یا کریس رو به رو شدن با چنین چیز هایی و یا جتی کشتن شون اونقدر ها سخت نبود...

Last Keeper + Season 3 updating 🔰Where stories live. Discover now