اوضاع رای ها و نظرات واقعا گریه آوره!
قسمت بیستم – نیروانا در خطر
ناگهان بیاد چیزی افتادم:" کریس، لطفا ازشون بپرس ترول ها هم اونجاها هستن؟" واقعا توان یه مبارزه ی دیگه رو نداشتم.
پرسید و جواب داد:" میگن قلمرو ترول ها از کوهپایه های یخی شروع میشه و اونا هیچوقت منطقه شون رو ترک نمی کنن."
این امیدوار کننده بود، پس تصمیم گرفتیم به اونجا که امن تر بود بریم تا بخواییم اینجا وسط خطر سر کنیم! بنابراین بعد از کمی استراحت به سمت سرزمین های سرد حرکت کردیم.
سوهو چند طلسم برای بازوی تهیونگ گذاشت و بعد از یکساعت حرکت با نهایت سرعت به سرزمین های سرد که به کوهستان های برفی و مرداب های شن نزدیک بود رسیدیم.
خیلی زود چادر زدیم و تهیونگ رو که حالش داشت بد تر میشد درون چادر بردیم. لِی با کیف داروهای گیاهی اش وارد شد و همه ما رو برای اینکه کارش تو آرامش انجام بده بیرون کرد.
دیگه نیرو نداشتیم که چادرهای شخصی برپا کنیم برای همین من چادر بزرگی که تهیونگ بهم داده بود بیرون آوردم و همون رو برای هر سه نفرمون نصب کردیم. توی چادر با بی میلی و فقط برای بدست آوردن نیرو مون چیزی خوردیم و سعی کردیم استراحت کنیم.
لباس های من به اندازه کافی گرم بودن اما صورتم داشت یخ میزد! سوهو که نیازی به گرما نداشت کنار کریس خوابش برده بود. به کریس نگاه کردم. چشماش بسته بود و بنظر نمی اومد مشکلی با سرما داشته باشه.
فکر کردم؛ " هنوز به اصل کوهپایه ها هم نرسیدیم و صورت من داره تبدیل به یه تیکه یخ میشه! وقتی برسیم میخوام چیکار کنم؟"
یکم صورتم رو با دست هام گرم کردم و زیر پتوم خزیدم. سعی می کردم نذارم ذهنم سمت تهیونگ کشیده بشه و بعد از چند دقیقه تازه داشت خوابم می برد که صدای فریادی شنیدم.
همه با نگرانی نشستیم و سوهو که پوست بی رنگش حالا رنگ پریده تر هم شده بود پرسید:"صدای تهیونگ بود؟ اون ترجیح میده بمیره تا از درد فریاد بزنه!!"
من بلند شدم تا بدوم اونجا که کریس جلوم رو گرفت:" این باید بخاطر داروی آتشین باشه."
چند بار پلک زدم:" چی چی؟" دوست داشتم کنار بزنمش و خودم رو به تهیونگ برسونم که توضیح داد:" اون از نوعی گیاه درست شده که گوشت رو ذوب می کنه."
آب دهنم رو قورت دادم و پرسیدم:"چرا لِی باید از چنین چیزی استفاده کرده باشه؟!"
کریس نفس کوتاهی گرفت:" احتمالا پنجه ی اون نودا آلوده به چیزی بوده که با جادو نمیشده کاریش کرد. همه مون اون تهیونگ کله شق رو می شناسیم. احتمال زیاد استفاده از هرگونه داروی بی حسی رو رد کرده. "
YOU ARE READING
Last Keeper + Season 3 updating 🔰
Mystery / Thrillerخونه رو ترک کردم. تمام چیزی که اون روز با خودم داشتم کوله پشتی و تخته اسکیتم بود، به علاوه ی مبلغ نسبتا قابل توجهی پول که پدر بزرگم برام به ارث گذاشته بود. خوشبختانه سن قانونی در مورد وراثت تو کشور من 16 سال بود و وقتی دو ماه پیش پدر بزرگ ما رو ترک...
