خستم...
از خشم بیانتها
از مرگ لامنتها
از درد نامنتها
.
.
.
من متهم به نفسها
به فریادهای نکشیدم
من زخمی حرفها
غرق اشکهای نریختم
.
.
.
من رو بکش
من رو بکش
من رو بکش
بگذار آزاد بشم*یکی از روزهای گرم خرداد*
YOU ARE READING
I'M brOKen
Poetryمن شکستم زمانی که نغمه مرگ ارغوان درد را در سپیدهی سیاه به ارمغان آورد
1
خستم...
از خشم بیانتها
از مرگ لامنتها
از درد نامنتها
.
.
.
من متهم به نفسها
به فریادهای نکشیدم
من زخمی حرفها
غرق اشکهای نریختم
.
.
.
من رو بکش
من رو بکش
من رو بکش
بگذار آزاد بشم*یکی از روزهای گرم خرداد*