Will you quit?

429 119 56
                                    

Song: Let you down
By " NF "

🌿🌿

Third Pov.

[ Smoking Kills ]

ل _" نمیای تو؟ "
قبل از اینکه لویی پشتشو بهش بکنه و سوار ماشینش بشه، اینو میپرسه.

پوزخند میزنه و به لیام نزدیک میشه و دقیقا کنار گوشش میگه:" حواست به هری باشه، شب میام میبرمش. "

عقب گرد میکنه و سوار ماشین مشکی رنگی میشه که قبلا مال لیام بوده اما حالا دیگه برای اونه.

شونه هاشو بالا میندازه و با یاد آوری حرف بیخودی که چند دقیقه پیش زد، زیر لب میگه :" یه وقتایی خیلی احمق میشی لیام. "

درو میبنده و به داخل حیاط برمیگرده و چشمش به هری می افته که روی چمنا نشسته و با لبخند ژکوند نگاهش میکنه.

ل _" هی پسر، نباید روی این لعنتیای خوشرنگ بشینی.
و به سمتش حرکت میکنه. "

*****

لیلی _" سلام آقا، این هفته یکم زود اومدین. چیزی شده؟ "

نگاه بی حسشو به زن پنجاه ساله رو به روش میدوزه و آروم میگه" :حالش چطوره؟ "

لیلی_" بد نیست. مثل همیشه حرفی نمیزنه اما دیگه غذاشو کامل میخوره. "

سرشو تکون میده و بسته های میوه رو روی زمین میذاره.

این هفته زودتر از همیشه اومده، نتونست تحمل کنه... لویی به استراحت نیاز داره، به اینکه یکم روحیشو بالا ببره.

لو_" اینارو بذار تو یخچال، دیگه مجبورش نکن چیزی بخوره. اگر خورد که خورد، نخورد بریز جلوی سگا. "

لیلی از صراحت کلام لویی شکه میشه و تنها کاری که میکنه، بسته هارو از روی زمین برمیداره و بی هیچ حرفی به آشپزخونه درب و داغون اون خونه میره.

در یخچالو باز میکنه و زل میزنه به خالی بودنش، این زندگی دیگه واقعا ارزش نداره.

از همون نزدیکی ها به صدای قدم های لویی گوش میده که داره به سمت اتاق میره.

بدون کنترل روی کلامش میگه:" آقا هیترارو روشن کردم، گرمتون نیست؟ "

و در یخچالو میبنده.

لویی بدون نگاه کردن به زنی که آشنای هزار ساله شه، سرشو به معنی نه، تکون میده.

در اتاقو باز میکنه و سرش درد میگیره از نور بد و بیخودش.

بوی نا میده، بوی آهن زنگ زده و یکم کاج بی اهمیت، کنار پنجره کوچیک.

تو اون اتاق کسی هست که هر هفته منتظر دیدن لوییه، نه اینکه مشتاق باشه، نه، این فقط یه قانون از طرف لوییه.

دستاشو پشتش میبره و انگشتاشو بهم گره میزنه.

لو_" از دیدار قبلمون تا الان، موهات سفیدتر شده. میخوای به لیلی بگم برات رنگ بذاره؟ "

Ivy [Z.M]Where stories live. Discover now