15.من ماله توام

723 125 35
                                    

خودمو تو اغوش لویی بیشتر جا کردم از صدای نفس هاش معلوم بود که خوابش برده

اما نمیدونم چرا من نمیتونستم بخوابم انگار که همش دلم شور میزد چشمامو بستم و پلک هامو رو هم فشار دادم تا بتونم بخوابم

با صدای بلند در بیدار شدم در با شدت کوبیده میشد

"هری میدونم اونجایی درو باز کن میدونم تنهایی و اون دوست کوچولوت اینجا نیست درو باز کن باید با هم حرف بزنیم"

صدا میج بود که داشت دادوبیداد میکرد رفتم درو باز کردم نمیخواستم دادش لویی رو بیدار کنه

" چیه میج چی میخوای دست از سرم
بردار"

با خشم هولم داد و نزدیک بود بیوفتم زمین شونه هامو گرفت

"فکر کردی میتونی به راحتی ترکم کنی و بری با اون فوتبالیست عوضی چی تو اون دیدی؟

"چیزایی که تو این چندماه از تو ندیدم صداقت..اعتماد...اون باهام مهربونه چیزی که تو نیستی میج تو
مریضی باید بری دکتر من اینو هزار بار بهت گفتم رابطه ما دیگه تموم شد..."

خواستم ادامه حرفمو بزنم که هولم داد رو کاناپه و افتاد روم

"نه هری تو هنوزم مال منی خودتم میدونی که دوستم داری"

"بکش کنار حروم زاده "
صدای لویی بود که معلوم بود از یه خواب عمیق بیدار شده

"اوه میبینم که هنوز هیچی نشده باهاش رو تخت بودی تو واقعا هرزه ای هری"

خواست ادامه بده که با مشتی که از لویی خورد پرت شد زمین

" لویی ولش کن لطفا"

با التماس بهش گفتم ولی اون رو میج نشسته بود و پشت سر هم مشت میزد تو صورت و دماغه میج

کشیدمش کنار و رد خون رو تو دستاش دیدم میج سری بلند شد و مشت محکمی تو دماغ لویی زد که باعث شد پرت شه زمین و از بینیش خون بیاد

" میدونی چیه شما دوتاتون هم هرزه اید
مال خودت باشه فوتبالیسته عوضی" با هول محکمی که دادمش از خونه پرتش کردم بیرون
"یکباره دیگه مزاحمم بشی ازت شکایت میکنم به جرمه خشونت خانگی الانم که داری مزاحمم میشی...دوست داشتنه اینجوری رو نمیخوام میج نه تنها من بلکه هیچکس نمیخواد"

  درو بستم و رفتم سمت لویی

"چیزی نیست فقط یکم خون اومده" به حرفش گوش نکردم و براش دستمال و اب داغ اوردم و خون بینیشو پاک کردم

" هری نظرت چیه بجای کشیدن اون دستمال لعنتی فقط بوسش کنی"

تعجب کردم" دماغتو؟" دستشو پشت
گردنش کشید و با نمک گفت

" مثالا شاید یکم پایین تر" به حرفش لبخند زدم

لبامو کوبوندم به لباش اون داغ میبوسید و شاید این اثر ادرنالین بعد از دعوا بود که جفتمون اینقدر داغ و وحشی شده بودیم

حاضرم قسم بخورم که اون لبمو گاز گرفت

صدای بوسمون کل فضا اتاق رو پر کرده بود که اون بلند شد و منو چشم بسته به سمت اتاق هدایت کرد

پرتم کرد رو تخت این عجیب بود ولی من نمیخواستم بخوابیم من میخواستم همین الان میخواستمش
میخواستم همین امشب برای اون بشم

"اوپس یکی اینجا زیادی مشتاقه"
از اینکه اینقدر تحریک امیز این جمله رو گفت به خودم لرزیدم و لبمو گاز گرفتم

اروم دستشو کشید رو گونه کبودم بعد سرشو برد تو گردنم و بوسه های خیس
میزاشت و میمکید

گردنمو کج کردم تا فضای بیشتری بهش بدم فاک خدایا من نمیخوام این لعنتی تموم بشه

از گردنم رفت پایین تر و لباسمو در اورد بدنمو پر از بوسه کرد و وقتی سر سینمو به دندون کشید باعث شد ناله ای کنم

بهم نگاه کنه و یه لبخند شیطانی بزنه من کاملا سفت شدم و دیگه نمیتونم تحمل کنم پس رو تخت نشستم و دکمه شلوارشو باز میکنم اون تقریبا نیمه سفت شده

لویی:
هری باکسرمو در میاره و اون حجم رو یک راست تو دهنش میبره از حسه گرمای دهنش اه بلندی میکشم که میفهمم لبخند گشادی میزنه

تندتر ادامه میده ولی دیگه بسه اگه همین جوری ادامه بده تو دهنش میام پس خودمو بیرون میکشم و درازش میکنم شلوارشو همزمان با باکسر در میارم و یکم بهش هندجاب میدم

"اه لویی"
انگشتامو اروم روی سوراخه داغش داغش میکشم نمیخوام بهش اسیب بزنم دوست دارم امادش کنم

"هووف انگشت نه خودتو لطفا"

خودمو روش تنظیم میکنم و بهش نگاهی میکنم تا ازش اجازه بگیرم "من ماله توام لو "

با یه لحن کشدارو خمار میگه و یه کاندوم به طرفم میگیره بیخیال این از کجا اومد

اینکارش باعث میشه سفت تر بشم پس سری کاندومو به خودم میکشم و پاهامو رو پاهاش تنظیم میکنم

خودشو اروم فرو میکنه تو ملحفه کمرمو چنگ میزنه و هیس میکشه
همونجوری میمونم تا یکم عادت کنه

اون دوباره کثیف صحبت میکنه" اون کون خوشگلتو تکون بده لو حرکت کن"

محکم خودمو توش میکوبونم و ناله هایی که میکنه بهترین صداییه که تو کل عمرم شنیدم

میدونم که نقطه شیرینشو پیدا کردم پس محکم خودمو میکوبم بهش و اون اه میکشه و اسممو صدا میکنه

" لو من نزدیکم"

دستاشو تو دستام قفل میکنم و نمیزام خودشو لمس کنه ارگاسم از پروستات لذت بخش تره دوست دارم تجربش کنه سرعتمو بیشتر میکنم

" بیا بیب بزار بیاد"
اون یه ناله بلند میکنه و رو شکمش میاد  تنگ شده منم دیگه نمیتونم تحمل
کنم تو کاندوم میامو خودمو میکشم بیرون

خودمو کنارش پرت میکنم و جفتمون نفس نفس میزنیم فکر کنم اولین بارشه که بدون لمس میاد چون هنوز خماره

اروم میبوسمش خودشو تو بغلم جا میکنه و خیلی زود به خواب میره
~~~~~~~~~~~~~~

A dancer in my heart [L.S]Donde viven las historias. Descúbrelo ahora