c h a p t e r 2

2.5K 356 90
                                    


تهیونگ سرشو توی گودی گردن جانگکوک قایم کرد، عطر شیرین بدن پسر رو تنفس کرد، نوک بینیش که با پوست پسر کوچیکتر برخورد داشت سوزشی رو به بدنش منتقل میکرد.

مرد یه لیس به گردن برهنه ی جانگکوک زد، باعث شد که جانگکوک مجبور بشه جلوی دهنش رو با پشت دستش بگیره تا یه وقت ناله ای از دهنش خارج نشه.

قطعا ازاردهنده بود، تهیونگ ترقوه ی جانگکوک رو گاز گرفت و باعث شد لکه ها و کبودی های قرمزی به جا بزاره که با چشم انسان قطعا قابل دیدن بود.

" ت- ته... "

تهیونگ در جواب همم کرد و روی کبودی رو بوسید، به گذاشتن مارک روی تمام گردن جانگکوک تا ترقوه هاش ادامه داد.
جانگکوک یه نوت یه گوشه ای از ذهنش برداشت که بار بعدی که خواست از این خونه بیرون بره حتما یه یقه‌اسکی بپوشه.

باسن جانگکوک رو توی دستاش چلوند و اونو با سرعت به دستشویی برد، جانگکوک رو روی سینک نشوند و در رو برای امنیت بیشتر قفل کرد.

دقیقا وقتی که برگشت، جانگکوک درحالی که داشت روی زانوهاش می‌نشست به سمت در هلش داد.

" اوه شت. "

نفس تهیونگ بند اومد وقتی که جانگکوک داشت شلوار تهیونگ رو از پاش درمیاورد، دیک سفت شده‌ش رو از توی باکسرش دراورد تا با دستهای ظریفش تلمبه بزنه.

تهیونگ به پسربچه‌ای که چشمهاش با شهوت پر شده بود خیره شد، گونه ی جانگکوک رو نوازش کرد همونطور که جانگکوک درحال ستایش کردن اندازه ی دیک تهیونگ بود.

" ته- میتونم.. "

" میتونی چی بیبی ؟ "

" میتونم ساکش بزنم، لطفا ؟ "

خب، کی میتونه این درخواست رو رد کنه وقتی که با اون چشمهای گنده ی آهو وارش مظلومانه بهت زل زده و داره پلک میزنه، مثل پاپی گمشده ای هستش که داره برای غذاش درخواست میکنه، ولی به جای غذا این دیکه.

" معلومه که میتونی "

جانگکوک از ته دل لبخند زد، مثل کیتن ها سر دیک تهیونگ رو یه لیس کوچولو زد - که باعث شد مرد بزرگ‌تر بخاطر این تماس ناله بکنه - و با دستاش با تخم‌هاش بازی کرد.

جانگکوک چشمهاش رو بست و زبونش رو بیرون آورد، به تهیونگ این پیغام رو رسوند که دیکش رو وارد حفره ی دهنش بکنه، مرد دیکش رو گرفت و آروم روی زبون جانگکوک گذاشتش و سریع برش داشت، جانگکوک با حس نکردن دیک توی دهنش ناله کرد.

وقتی بالاخره تهیونگ وارد دهنش شد و توی حفره‌ی خیسش آروم کوبید آهی کشید، تلاش کرد خودش رو کنترل کنه تا با پسربچه ی بیچاره زیاد خشن نباشه.

هرچند جانگکوک خشن دوست داشت.

جانگکوک نالید و فضای بیشتری توی دهنش به دیک مرد داد، تهیونگ سرش رو از شدت لذت عقب برد وقتی که اون تنگی رو دور دیکش حس کرد.

My son's best friend | TAEKOOK Where stories live. Discover now