Lonesome Town
Ricky Nelsonتو فکر میکردی کمال رو پیدا کردی...
ولی من آسمون کثیفی داشتم، آلوده به ابرهای شهوت
اون موقع ها از آسمون قیر میبارید
و قیر ها روی تنم میچکیدن و من توَهُم دست های گرم و مذابی رو داشتم که بدنم رو نوازش میکردن
.
.
.
.
قرن ها بعد
تو بهم درباره ی لکه های سیاه قیر خشک شده ی روم گفتی