همهمهه کل سرسرای بی انتهای بزرگ رو دربرگرفته بود . موضوع جدیدی که مطرح شده بود خیلی خیلی حساس بود و این باعث میشد تموم الهه و فرشتههای حاضر در جمع بترسن . در بزرگ سرسرا با شدت باز شد و همشون تونستن بال های سیاهی رو از دور تشخیص بدن . با وارد شدن اون دو نفر کل سالن رو سکوت دربرگرفت .
قدم های اون دو نفر صدای آروم موسیقی هارپ رو بهم میریخت و باعث تنش بین جمعیت میشد . هر دو نفر با اعتماد به نفس به سمت جایگاهشون رفتن و نشستن . میتونستن چشم های قرمز و بال های سیاه اون ها رو ببینن . دو شیطان !
- خوش اومدین !
فرشتهی داور با لبخندی اون ها رو نگاه کرد و یکیشون سرش رو بالا آورد و با نیشخندی بهش نگاه کرد . فرد دیگه بهش نگاهی انداخت و دستش رو زیر چونهش گذاشت . فرشتهی داور آروم لبخندی زد و از جایگاهش بلند شد و بالا های سفیدش رو کاملا باز کرد و چند لحظه بعد توی هوا معلق بود .- هزاران سال از حکومت بهشت و جهنم میگذره و هیچوقت هیچکدوم از این مکان ها دو تا حاکم نداشته ولی امروز ؛ امروز جهنم دو کاندیدا برای حکومت داره !
فرشتهی داور با لبخندی رو به جمعیت فرشته های نگران توضیح داد و اون دو نفر فقط بهش زل زدن . همه میدونستن اگه سر حکومت جهنم جنگی به وجود بیاد حتی بهشت هم ممکنه از بین بره .- برای جلوگیری از جنگ های مکرر بین دو شیطان بزرگ ، حکومت جهنم تنها به فردی اهدا میشود که ..
فرشته ادامه داد و نفس ها توی سینه حبس شد . یکی از اون ها به جلو تکیه داد و با اخمی فرشتهی داور رو زیر نظر گرفت .- شیطان تر باشه !
فرشتهی داور جملهش رو به پایان رسوند و دو شیطان با هم اخم کردن .- منظورت چیه ؟
صدای بم شیطان لرزهای به اندام فرشته های ظریف انداخت .- اگه میخواین جهنم رو تصاحب کنین ، باید گناهی نابخشودنی انجام بدین . کاری کثیف ! و هر کدومتون که موفق تر از اون یکی باشه میتونه جهنم رو اداره کنه .
فرشتهی داور ادامه داد و اون دو شیطان به هم زل زدن .- نمیفهمم ! من از اون دو هزار سال بزرگترم و جهنم از همون اول سهم من بود !
یکی از اون ها بال های سیاهش رو باز کرد و بالای جمعیت معلق ایستاد .
YOU ARE READING
Devil horns || VKook
Short Story[ شاخ های شیطان ] - وانشات ژانر : انگست / فانتزی / شیطان و فرشته / اسمات کاپل : اصلی - ویکوک شیطانی که قلبش تپید.