چهار پارت اول باهم اپ شد در صورت استقبال کاملش قرار میگیره
بیشتر گاز داد و بین ماشین ها ویراژ داد دست هایی که دور کمرش حلقه شده بود و محکم از پشت
بغلش کرده بود حس خوبی بهش میداددوباره گاز داد که صدای یونگی باعث شد سرعتش رو
کم کنه: یاااا جیهوپ الان به کشتنمون میدی نگه دارجیهوپ با شیطنت خندید سرعتش رو کم کرد و
موتور رو نگه داشت یونگی سریع پایین پرید کلاهشون رو از سرشون برداشتن جیهوپ با خنده چهره رنگ پریده ی یونگی رو بین دست هاش گرفت: نمیری یوقت خودت گفتی من بچه خلافمیونگی نفسش رو بیرون داد: تا حالا موتور سوار نشدم بابا قلبم رو آوردی تو حلقم
جیهوپ دستش رو روی موهاش کشید:
رات میندازم بگو مامانت یه موتور مثل این بگیر واست یونگی پوزخند زد:
هه دلت خوشه دو هفته است پول تو جیبی بهم نمیده کارتم خالیه موتور کجا بودسرش رو پایین انداخت :یکی نیست بگه وقتی
نمی خواستیم چرا به دنیا آوردیمجیهوپ سمتش رفت و جلوش ایستاد: یاااا اگه
مامانت یه کار مفید تو زندگیش کرده باشه به دنیا آوردن تو بوده پس اگه مثل من بچه حرومزاده
بابات بودی چیکار میکردی؟یونگی تو چشم های جیهوپ نگا کرد:
جدا چرا ما باید تاوان گندکاریه اونارو بدیم_ولش باووو راستی آخر هفته میری بار
یونگی نفسش رو بیرون داد: اگه پول دستم بیاد آره تو نمیتونی پول جور کنی
_نه بابام حسابم رو چک میکنه اگه بفهمه...
کلافه سرش رو پایین انداخت یونگی با ناراحتی نگاهش کرد و دستش رو نوازشگونه روی کبودی
گونه ی جیهوپ کشید و آروم سمت زخم کنار لبش برد و زمزمه کرد: تا حالا به بابات گفتی یه آشغال عوضیه؟جیهوپ خندید و تو چشم هاش نگاه کرد:
تا حالا بهت گفتم خیلی جذابی؟یونگی لبخند زد و لبش رو گزید نگاهش روی لب های پسر ثابت موند تا اینکه فاصله رو از بین برد و لب هاش رو روی لب های جیهوپ گذاشت و شروع به بوسیدنش کرد...
_________________وارد اتاق شد و چمدونش رو یه گوشه گذاشت اتاق ساده و شیکی بود پدرش پشت سرش وارد شد و لبخندی زد که اصلا به چهره ی عبوس و خشنش نمیومد:
من زیاد سلیقت رو نمیدونم ولی این اتاق نورگیر و دلبازیه میدونم نمی خوای هیچکدوم از وسایل
خونه ی مادرت رو ببینیبا اومدن اسم مادرش ناخوداگاه سرش رو زیر انداخت و چشم هاش اشکی شد اون وسایل ها تک تکش اون رو یاد مادر دوست داشتنیش که دیگه نبود مینداخت
نمی تونست تحمل کنه با احساس دستی روی موهاش سرش رو بلند کرد پدرش ادامه داد
:برو وسایل جدید برای اتاقت بگیر حسابت رو پر کردم یه خرید درست و حسابی کن فکر کنم دخترا این چیزارو دوست داشته باشن هوم؟
أنت تقرأ
crazy in love
De Todoچهار پارت اول باهم اپ شد در صورت استقبال کاملش قرار میگیره. جونگ کوک ازش پرسید:هی تو چیزیت نشده؟ پسر با چشم های اشکی سرش رو به علامت منفی تکون داد _خوبه اسمت چیه؟ _اسمم ...پارک جیمینه ...چرا؟ جونگ کوک سمتش رفت و بعد عصبی تو صورتش داد زد: یااا پارک...