The Thousandth Crane

862 135 81
                                    

ONESHOT;هزارمین دُرنا
COUPLE ꧇ SeKai, SeBaek, ChanKai

‧₊‧

قطره‌های باران روی پنجره سر خوردن، داخل اتاق چوبی کوچک سرک کشیدن و گوشه‌ای از پنجره به‌تماشای دو پسر ساکت داخل اتاق نشستن.

سهون به پیرسینگ‌های گوش چپ بکهیون خیره شده بود و به صدای بارون گوش می‌داد.
بکهیون هنوزم به طرح دُرنایی که سهون کشیده بود، خیره بود. به‌نظر می‌اومد بکهیون داره جزئیات طرح رو به‌خاطر می‌سپره، اما تمام حواس بکهیون جای دیگه‌ای بود.

:«کجا می‌خوای تتوش کنی؟»

سهون لبخندی زد و انگشتش رو دورانی، روی کتف راستش کشید.
بکهیون تی‌شرت گشادش رو از سرش بیرون کشید و دست‌کش های مخصوص مشکی‌ش رو به دست کرد.
روی کتف سهون خم شده بود و هر از چند گاهی سرش رو بالا می‌آورد و به طرح دُرنای روی کاغذ نگاه می‌کرد.
تمام احساسات بدش توی گلوش پناه گرفته بودن.

:«چرا می‌خوای یه درنا تتو کنی، عزیزم؟»

سهون با انگشت اشاره اش شروع به کشیدن طرحی فرضی روی سینه برهنه و برآمده بکهیون کرد.

:«نمی‌دونم دقیقا؛ چند روز پیش داشتم تابلو جدیدم رو تکمیل می‌کردم و به این فکر کردم که دلم می‌خواد یه تتو برام بزنی، و اون درنا رو کشیدم.
می‌دونی، درنا نماد امیدواریه و یه‌چیزی تو ناخودآگاهم دنبال کشیدن هزار تا درنا بود.
دیشب چند تا درنا درست کردم و احساس خوبی داشت...»

سهون همچنان از احساسات درونی ناشناخته‌اش می‌گفت و خاطرات آشنایی رو برای بکهیون زنده می‌کرد.
به خوبی به یاد داشت؛ زمانی که جونگین توی بیمارستان بستری بود و سهون براش صدتا درنای رنگی کوچیک درست و از دیوارهای خونه جونگین آویز کرده بود. حتی زمانی که جونگین از بیمارستان مرخص شد و به خونه اومد، و تمام دو سالی که با سهون زندگی می‌کردن، سهون به ساختن اون درناها ادامه داده بود.
سهون دقیقا روز قبل از تصادفش به بکهیون گفته بود که ''امروز ۹۹۹ـمین درنا رو با جونگین آویز می‌کنیم''. اما سهون هیچ‌وقت فرصت درست کردن هزارمین درنا رو پیدا نکرد.

شاید این دُرنایی که می‌خواست روی کتفش تتو کنه، همون هزارمین درنا بود.
ممکن بود که با تتو هزارمین درنا، حال جونگین دوباره خوب بشه؟

در چوبی طبقه پایین درهم کوبیده شد و بکهیون رو از افکارش بیرون کشید.
جونگین بهش گفته بود شب میاد خونه اما دقیقا توی اون وضعیت برگشته بود!

:«فکر کنم جونگین اومد، نه؟»
:«آ-آره قرار بود شب بیاد...»

بکهیون سعی کرد تمرکز کنه و سریع‌تر تتو سهون رو تموم کنه.
هر دوشون به صدای آهنگ ملایم آمریکایی دهه نود جونگین که توی خونه پیچیده بود، گوش می‌دادن.

Has llegado al final de las partes publicadas.

⏰ Última actualización: Jul 30, 2020 ⏰

¡Añade esta historia a tu biblioteca para recibir notificaciones sobre nuevas partes!

✾EXO ONE SHOTS✾ [Night Version] Donde viven las historias. Descúbrelo ahora