« بینندگان عزیز اخبار شش ماه اخیر باعث هرج و مرج و آشوب زیادی در شانگهای شده است. »
گوینده اخبار با صدایی رسا متن خبر را میخواند و صدای او بود که اضطراب را به افراد داخل لابی انتقال میداد:
« طی این شش ماه هر 37 روز یک قتل رخ داده است، جمعا 4 نفر توسط قاتل سریالی که جول (الماس) نام گرفته است به قتل رسیده اند.
پلیس همچنان به دنبال سرنخی از این قاتل حرفه ای است. این قاتل خشن هیچ روش خاصی در انتخاب قربانی هایش ندارد فقط سلاح او یک چاقو با تیغه بلند و تیز است که پنج بار در بدن مقتولان خود فرو می کند. در رفت و امدهای خود، امروز که 37 روز از قتل قبلی میگذرد آگاه باشید و مراقب اطرافیانتان باشید. »
لابی بیمارستان از همهمه پر بود، همه در مورد قاتل حرفه ای این روزها حرف میزدند. از قاتلی که با بیرحمی به پیر و جوان رحم نمی کرد. پیرمردی به پسرجوان کنارش تلنگری زد:
-هی پسر این روزا نباید تا دیروقت بیرون بمونی.
پسر نگاهش را از تبلتش بالا آورد:
-درست میگید این روزا خیابونا بخاطر این قاتل خطرناکه.. اما میدونید این چرا اسمش جوله؟!
پیرمرد کمی نزدیک پسر شد و با کنجکاوی پرسید:
-چرا؟!
پسر سر خود را به گوش پیرمرد نزدیک کرد:
-چون با چاقوش رو تن مقتولاش الماس نقاشی میکنه...
پیرمرد سری تکان داد:
-چه روزگار بدی شده.
پسر لبخندی زد و بلند شد:
-من برم. مراقب خودتون باشید!
پیرمرد لبخندی زد:
-ممنون پسرم توام مراقب خودت باش.
پسر به سمت انتهای سالن انتظار رفت و به سمت تلوزیون برگشت. با پوزخندی به افراد مضطرب بیمارستان نگاه می کرد. این اضطراب و استرس باعث برق زدن چشمهایش می شد، این ترس آنها برای او مانند انرژی ای بود که تغذیه روح تشنه ی سیری ناپذیرش بود.این قاتل بیرحم بود که از انتهای سالن انتظار روبه روی تلوزیون ایستاده بود و عینک با قاب گرد خود را روی دماغش تنظیم کرد. 37 روز گذشته بود، برنامه ریزی هایش را کرده بود، پسربچه 8 ساله اتاق 415 ساعت هشت و نیم همراهش می رفت و تنها می شد. تنهایی که نباید اتفاق می افتاد، به ساعت مچی خود نگاه کرد ساعت 8 و بیست دقیقه بود. کوله پشتی خود را روی شانه اش تنظیم کرد و به سمت راهرو چهارم رفت، روی صندلی کنار دیوار نشست و تبلت خود را بیرون اورد و دوربین های راهرو را چک کرد. پلیس ها در جلوی بیمارستان و در پشتی کمین کرده بودند، پلیس در سرتاسر شهر برای او دام گذاشته بود تا شاید قاتل شناسایی نشده را دستگیر کند.
YOU ARE READING
Murder (yizhan)
Actionسری داستان های جنایی "قتل" فصل اول: الماس فصل دوم : شیمیدان دیوانه ‼️ توجه: دارای صحنه های فوق خشن و اسمات🚫 زوج:ییژان ژانر:روح-عاشقانه-اسمات-جنایی