part 1

1.6K 62 3
                                    

هیش میخوام از سکوت لذت ببرم .

اومم اره خیلی لذت بخشه انگار تداعی کننده ی مرگه .

مرگ میدونی شبیه چیه شبیه یه گوداله که اخرشو نمیبینی میپری توش یا میندازنت یا به مرور زمان

میوفتی توی اون و بر خلاف تصوراتت اونجا هیچ چیز نیست

میخوای امتحانش کنی مرگو میگم .خیلی رمانتیکه و خیلی اروم من میکشمت خیلی زود و نزدیک تر از

اون چیزی که فک میکنی درست مثله برداشتن لیوان اب و خوردنه ابه اما. .....

اون حرفشو کامل نکرد با قدم های ارومی بهم نزدیک شد میتونستم حس کنم رنگ صورتم پریده به وضوح

میلرزیدم چشماش قرمز شده بود هاله ای از اشک که پر از ابهام و دونستنه چشماش رو پوشونده بود

نمیدونستم چی رو میتوننم توی اون چشما پیدا کنم امیدوارم هرچی که هست منو از این فلا کت نجات

بده

اون جلو صندلی زانو زد دستاشو برد پشت صندلی درست مثل مادری که بچشو بغل کرده اون نفس

عمیقی کشید.

_بوی مست کننده ایه ولی من مست نمیشم من به هوشیاریم احتیاج دارم

دستاشو روی دستام حس کردم.

اون اروم طناب رو شل و باز کرد و لبخند زد و سرشو روی پاهام گذاشت و چشماشو بست

  اون فوق العاده زیباست و معصومه و توی صورتش مردونگی و غم موج میزنه این دلمو میشکنه

drama loveWhere stories live. Discover now