ساعت هفت شب بود. از اونجا که توی زمستون هستیم هوا خیلی زود تاریک میشه.
نمیدونم چرا از صبح ذهنم درگیر جیمینه!
نگرانم که پهلوش آسیب دیده باشه.
حالت صورتش در لحظهی آخر توی ذهنم مونده. چهرهی جمع شده اش از درد.
یعنی حالش خوبه؟
فکر میکنم یکم تند رفتم. اما تقصیر خودش بود، نباید چیزای غیرممکن رو ازم میخواست.
ВЫ ЧИТАЕТЕ
Heal Me | ᴊᴍ+ʏɢ
Короткий рассказ[-کامل شده-] 𝐌𝐢𝐧𝐘𝐨𝐨𝐧 ~طبقهی هفت واحد هفتاد و هفت! خلاصه: یونگی زخم خورده بود. جیمین میخواست زخمهاش رو التیام بده. *** ▪️Name: Heal me ▪️Couple: YoonMin (Jimin🔝) ▪️Gener: Romance, Slice of life, Short story *** ▪October 16th, 2020▪ توجه داش...