🔞Kookmin🔞

3.8K 326 41
                                    

بی توجه به چند نفری که انتهای سالن بودند، شیرجه ی عمیقی توی قسمت ممنوعه زد و مهارت بی نظیرش توی "کرال سینه" رو به رخ ترم اولی های بی دست و پا کشید.

حقیقتا هیچ ایده ای نداشت که چرا ساعت ده شب باید دوباره به استخر بیاد و ماهیچه هاش رو از چیزی که هست، خسته تر کنه شدیدی می‌کرد.

دست هاش رو لبه ی استخر گذاشت و خواست خودش رو بالا بکشه که سماجت و لجبازی بچگانه ای ته دلش رو قلقلک داد.

"مانیتور هنوز هم رکوردها رو ثبت میکنه...چی میشه اگه یه بار دیگه این مسیر رو برم و رکورد جیوو رو بشکنم؟!"
تصور میکرد با شکستن اون رکورد دوباره نورچشمی مربی میشه و میتونه به چیزی که ماه ها خوره ی جسم و روحش شده، برسه.

دوباره توی آب برگشت و با خیز بلندی به سمت دیوار کاشی کاری شده ی رو به روش حرکت کرد.
تقریبا به وسط استخر رسیده بود که گرفتگی شدیدی رو تو ناحیه ی رونش احساس کرد.

دردش نفس گیر بود و از اون بدتر نمیتونست به شنا کردن ادامه بده؛ دست هاش رو برای گرفتن جایی تو هوا تکون میداد اما با هرکدوم از دیواره ها فاصله ی زیادی داشت.

عمق قسمت ممنوعه بلند تر از قد جونگکوک بود و آب حداقل تا بیست سانت بالای سرش می‌رسید.

برای آخرین بار دست های کم جونش رو به خیال دریافت کمک از آب بیرون آورد که صدای شیرجه ی شخصی و بعد حلقه شدن دست هایی دور کمرش رو حس کرد.

دست های نجات دهندش اون رو به قسمت کم عمق برد و وقتی کمرش سطح سرد و لغزنده ی استخر رو لمس کرد، تونست چهرش رو ببینه.

مربیش تو فاصله ی چند اینچی صورتش بود و اخم بدی بین ابروهاش داشت و قفسه ی سینش برای بلعیدن هوا به سرعت بالا پایین میشد.

_مربی پارک...
کوک بعد از چندتا سرفه صداش زد که فریاد بلند مرد توی فضای اونجا اکو شد.

_جئون جونگکوک بارها گفته بودم بعد ساعت تمرین حق شنا نداری!

اخمش رو عمیق تر کرد و کوکی بیشتر از قبل محو زیباییش شد.

_و تو چیکار کردی؟! طول بزرگ ترین استخر سئول رو تو این شرایط ضعیف جسمیت برای 2 بار طی کردی!

چنگی به موهای شامپاینی رنگش زد و نگاهش رو از پسر کنارش دزدید.
_لعنتی اگه یکم دیر تر می‌رسیدم که...
قهقهه ی بلند کوک حرفش رو قطع کرد و گوش هاش رو آزرد.

_اکسیژن هنوز به مغزت نرسیده نه؟
آروم به پیشونی جونگکوک کوبید و کمک کرد از جاش بلند شه.
_باید بری تو جکوزی... بعدشم تا چند روز استراحت میکنی.

کوکی بدون اینکه به حرف های مربی نگرانش اهمیتی بده، سرش رو جلوتر برد و کنار گوشش زمزمه کرد.
_ با جیوو خوش گذشت امروز مربی؟
جیمین کنایه ی حرفش رو گرفت اما با سیاست مختص به خودش جواب داد.

BTS FunDonde viven las historias. Descúbrelo ahora