My Other halF~>Full

┈••۪۫•❀ My Other halF 47❀••۪۫•┈

My Other HalF

By:Scarlet

Main cupel:HunHan/ ChanBeak

Channel:Pania_Fiction

قسمت چهل و هفتم _ نیمه ی دیگر من

شيومين و چن و دى او با عجله خودشونو به بيمارستان رسونده بودن با اينکه سوهو ازشون خواسته بود نيان و توى خونه منتظر خبرشون بمونن ولى وقتى خبرنگارا همه چيز و فهميده بودن و اخبار خبر مربوط به حال بد بکهيون رو پخش کرد ديگه نتونستن توى خونه بمونن . دور و بر بيمارستان پر شده بود از خبرنگار و سوهو واقعا خدا رو شکر ميکرد که کاى به فکرش رسيده فعلا کريس رو از اونجا دور کنن . هنوز هيچ کس از حضور کريس توى کره خبر نداشت .

منيجر هاشون بيرون از بيمارستان به شدت با خبرنگارا درگير بودن و سعى داشتن خودکشى بکهيون رو يه نوع مسموميت جلوه بدن ولى هنوز خيلى ها مصرانه سعى داشتن اظهار کنن که بکهيون خودکشى کرده .

منيجر سونگ جا سراسيمه به سمت پسرا اومد

_ نميشه بيشتر از اين بمونيد همتون همين الان برگردين خونه . سپردم ماشين هاتونو ببرن سمت در اورژانس از اونجا بريد بقيه رو هم که ماشين ندارن با خودتون ببرين ژائو و ويليام هم همراهتون ميان . بجنبيد وقت کمه

با لحنی عصبى تکرار کرد چون بعدا به شدت سرزنش ميشد که چطور گذاشته همه ى اعضا توى بيمارستان جمع بشن و اينطورى بقيه رو متوجه ى خودشون کنن . اما خب اين موضوع اصلا براى کسى اهميت نداشت اونم وقتى که بکهيون عزيزشون رسما داشت با مرگ دست و پنجه نرم ميکرد .

سوهو خودشو عقب کشيد

_ من ميمونم

سهون هم دست به سينه از جمع رو برگردوند

_ منم همينطور

کم کم همه در پى اين بود که جمله ى منم همينطور رو به زبون بيارن که داد منيجر بالا رفت

_ احمقا اون همه دردسرى که درست کردين بس نيست ميخواين اوضاع گروهتون از اينم بدتر بشه ؟؟

تا زمانى که سر پرستار بهش هشدار نداد ساکت شه اماده بود رگبارى همه اشونو بگيره به بار فحش و خفت .

سوهو پيش قدم شد چون ميدونست چشم روشون زياده فقط همينو کم داشتن که يکيشون يه حرکت اشتباه کنه اونوقت گزارشش با کلى آب و تاب سريع کف دست اون خبرنگار هاى بيرون باشه . همه رو متقاعد کرد که برن به جز سهون که تخس ايستاده بود و از جاش جم نميخورد . سمتش رفت و شونه اش رو گرفت

_ به هیونگ اعتماد کنه سهونى حواسم بهش هست

سهون کلافه روشو از سوهو گرفت