c h a p t e r 8

1.7K 240 131
                                    


" تهیونگ عسلم زود اومدی خونه " ایرن گفت، نگاهش رو از روی گوجه هایی که داشت خورد میکرد بر نداشت.

تهیونگ با خستگی اه کشید درحالی که با کفش های چرمش که تمام روز پاش بودن داشت راه میرفت.

" له شدم امروز. رئیس کمپانی بودن به اون آسونی هم که فکر میکنی نیست ایرن "

و موضوع فقط همین هم نیست. چند روز گذشته رو همش ذهنش درگیر جانگکوک بود و نگرانش بود؛ کسی که تمام مدت نه جواب یکی از تماس هاش رو داد نه جواب تکست رو.

با شنیدن صدای خسته شوهرش، ایرن لبخند زد، " خب امروز روز شانسته! جیمین امروز تا دیروقت خونه ی دوستشه و داشتم فکر میکردم که شاید.. که شاید امروز بتونم روت سواری کنم "

تهیونگ ریشخند زد، " امروز نه عسلم. جدا توی مود سکس نیستم"

" چی رفته تو وجودت ته؟ تمام مدت داری درخواست هام برای سکس رو نادیده میگیری و یجورایی مسخرم میکنی! "

زن مو بلوند از اشپزخونه بیرون اومد درحالی که داشت زیر لب فحش میداد. سبزیجات نصفه خرد شده رو همونجوری رو کانتر رها کرد.

" الان، من صد درصد مطمئنم که برای جانگکوک گی ام ... " تهیونگ لب زد، دستش رو از روی عصبانیت توی موهاش فرو برد.

چرا جانگکوک جواب تلفنش رو نمیده..؟

-

« شما تماس my taetae رو رو کردین »

" متاسفانم نامجون هیونگ، قول میدم دیگه هیچوقت همچین اتفاقی نمیوفته " گوشیش رو سایلنت کرد و دوباره کتاب انگلیسیش رو باز کرد.

نامجون چشماش رو توی حدقه چرخوند، مشخص بود که داره اذیت میشه دیگه.
" حالا میتونیم درسمون رو ادامه بدیم بدون اینکه کسی مزاحممون بشه ؟ "

" اره میتونیم. معذرت میخوام هیونگ "

" خدایا بسه بچه. انقدر معذرت خواهی نکن اینکه تقصیر تو نیست "

" باشه ببخشید هیو- "

" یا مسیحِ مادرفاکر- اوکی شروع کن به خوندن دوباره از روی متن "

فاک نامجون عصبانی بود.


از طرف taedaddy :
بیبی

از طرف taedaddy :
لطفا جوابمو بده

از طرف taedaddy :
خیلی وقته جوابمو ندادی.

از طرف taedaddy :
میدونم به چیزی داری اذیتت میکنه

از طرف taedaddy :
بهم بگو

از طرف taedaddy :
بیبی...
( خونده شده )

" ددی. " تهیونگ لبخند زد همونطور که سرش رو میچرخوند ولی ناگهان اخم کرد وقتی پسرش رو بجای جانگکوک دید.

My son's best friend | TAEKOOK Hikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin