BTS in Iran

پارت ۲

بی تی اس بعد از سرقت اهنگشون توسط یه گروه دیگه و هزار جور دنگ و فنگ برای پس گرفتن کارشون حالا تو هواپیما در راه دبی بودن تا برای تفریح و کنسرت به اونجا برن .

ⓥاز زبان تهیونگ 🐯

کتابی دستمو بود و داشتم میخوندمش و کوک هم سرشو گذاشته بود رو شونم و با گوشیش ور میرفت .

(تهگوک با عینک آفتابی وارد میشو 😈😈😈😈😈😈هاهاهاهاهاها ها 😈😈خوب چطور کرم ریزیم رو شروع کنم ، با بشکن غیب میشود)

نامجین داشتن باهم دیگه حرف میزدن
یونسوک (همون سپ) هم خوابیده بودن جیمین هم داشت با تبلتش فیلم نگاه میکرد.

هممون تو حال خودمون بودیم که هواپیما یه دفعه یه تکون شدید خورد و ما به سمت عقب کشیده شدیم ، نامجون هیونگ همون جور‌که صندلی رو با دستاش گرفته بود و بقیه ی بدنش تو هوا معلق بود داد زد

نامجون🐨:ببببچچچهههه ههاااا صصصنندددللیییی هههههاااااررروووو سسسسسففففتت ببگیییرریین وووگرنه باد میبرتتتووننن .

یونگی🐈: اااححممقق ججووننن ااگگهه اااییننججااا ببممووننیمم که بباا هواپیما ممییخخووررییمم زمین ازز پپسسررانن زد گلوله بببهه پپسسررااننن ککتتللتت تتبدیللل مممییششییممم.

نامجون🐨:خو میگی من الان چه گوهی ببخخووررمممم

جین🐦:لللااززمم نننیسستت گگوه ببخورریی ببااید اون چچتر نجاتارو وردارررییممم.

نامجون هیونگ با سختی فراوون خودشو به کیفایی که توش چتر نجات بود رسوند ، حالا تو این مونده بود که چتر هارو چطوری بمون برسونه.

(تهگوک با یه لیوام شیر موز وارد میشود ، کمک نمیخوای مونی؟
نامجون🐨:دستم به دامنت این چتر را رو به بقیه برسون منم ببر سر جای اولم پیش جین . تهگوک💜:خو چی به من میرسه؟ نامجون🐨:هر کار بخوای برات میکنم ، مرگ پی دی نیم کمک کن ، تهگوک💜:حالا که ایمقد اصرار میکنی باش . و با بشکن تهگوک قضیه حل شد.)

حالا هممون چتر نجات داشتیم یکی برای منو کوک ، یکی برای نامجین ، یکی برای یونسوک ، یکی هم برای جیمین .

خلاصه کوک کیف و زد کولش و همدیگه رو بغل کردیم منم ، بقیه هم همینجور غیر جیمن که خودش تکی بود .

از هواپیما پریدیم بیرون و چتر را رو وا کردیم

هنوز کامل از هواپیما دور نشده بودیم که هواپیما مثه بمب تو هوا ترکید ، ترکیدن هواپیما مصادف شد با سوزش و درد زیاد پهلوم .

تهیونگ🐯: ااااخخخخخخخخخخخ

کوک🐇:تتتههه حالت خوبهه ؟

تهیونگ🐯:کوک پهلوم خیلی میسوزهه