On going
38 stories
dead robots [z.m] [l.s] by ilun_zd
ilun_zd
  • WpView
    Reads 4,285
  • WpVote
    Votes 786
  • WpPart
    Parts 25
_ما مردم رو کنترل میکنیم ما اون ربات های مرده رو کنترل میکنیم.... #ziam #larry #niall #larry_stylinson #ziam_mayn
Next to Me[L.S] by mahz34
mahz34
  • WpView
    Reads 2,292
  • WpVote
    Votes 572
  • WpPart
    Parts 9
خطوط استرس و سیگار، سیاست و نقص فریاد و حرفای چرت من با خوبی فاصله ی زیادی دارم اما هنوزم تو، هنوزم تو منو می خوای Read with : Next to me_imagine dragons
𝐇𝐀𝐋𝐅 𝐁𝐑𝐎𝐓𝐇𝐄𝐑 (𝐳𝐢𝐚𝐥𝐥) by rianniall
rianniall
  • WpView
    Reads 38,408
  • WpVote
    Votes 6,571
  • WpPart
    Parts 44
- خواهش میکنم ولم کن ت...تو نمیتونی با برادرت همچین کاری کنی! + برادر؟!! ببین بیب میتونم همین الان تورو جلوی مادرت به فاک بدم بدون اینکه چیزی بگه پس ساکت شو بزار کارمو بکنم ... (Ziall)🔞 #1- ziall #1- zaynmalik
You Can Hear It In The Silence by justshahrzad
justshahrzad
  • WpView
    Reads 1,418
  • WpVote
    Votes 186
  • WpPart
    Parts 5
_دوستت دارم + منم دوستت دارم از صمیم قلبم _یکیمون داره دروغ میگه ، و هری قسم میخورم من مغرور تر از اونم که دروغ بگم دوستت دارم
Nobody could take my place [L.S] by Faee_horan
Faee_horan
  • WpView
    Reads 19,186
  • WpVote
    Votes 4,769
  • WpPart
    Parts 35
[On Hold] هری رنگین‌کمانی بود که عمر کوتاهش لویی را می‌آزرد. از لحظه‌ای که باران گرفت تا هنگامی که پرتوهای خورشید تجزیه شدند و روی آبیِ آسمان هفت رنگ زدند، لویی رنگین‌کمانش را پرستید. حتی هنگامی که باران بند آمد، خورشید پشت ابر پنهان شد و رنگین کمان، زیبایی‌اش را از آبی گرفت لحظه‌ای در پرستیدنش کوتاهی نکرد. لویی عاشق هری بود حتی بیش از مقداری که آسمان عاشق رنگین‌کمان بود.
Lillian [L.S] by harold_iran
harold_iran
  • WpView
    Reads 1,719
  • WpVote
    Votes 176
  • WpPart
    Parts 6
[ On Going.. ] ارتباط با آدم‌ها فرسوده‌ام می‌کند، روحم را می‌خراشد. زیادی پوچم برای عادی بودن؛ فقط می‌توانم حریصانه تو و لیلیان را تماشا کنم و تا ابد عکست را گوشه و کنار این سردخانه آویزان کنم.
Hallucination [L.S] by harold_iran
harold_iran
  • WpView
    Reads 22,424
  • WpVote
    Votes 3,722
  • WpPart
    Parts 29
" من رو دوست داری؟" "به نفعته تا ازین خواب مسخره بیدار شی هری. دنیایی که ساختی برای من و تو هیچ جایی نداره."
Frozen Hell [ziam] by yasaman_HV
yasaman_HV
  • WpView
    Reads 322
  • WpVote
    Votes 43
  • WpPart
    Parts 1
زین_اینکه تو کنارمی و باهامی و هروقت و هرجا چشم میچرخونم میتونم اون صورت و لبخند قشنگتو ببینم زندگیم رو بهشت کرده‌... اینکه بدون هیچ ترس و استرسی انگشتای خوش فرمتو چفت میکنم لابلای انگشتام و گرمای آغوشت رو حس میکنم زندگیم رو بهشت کرده لیام... هیچوقتِ هیچوقت خود لعنتیتو برای من عذاب ندون....
Monster [l.s_z.m] by rayan1998tab
rayan1998tab
  • WpView
    Reads 34,439
  • WpVote
    Votes 5,456
  • WpPart
    Parts 21
با تمام توانش ميدويد. هواي سرد رو با صدا داخل شش هاش پمپ ميكردو باعث ميشد گلوش به شدت بسوزه. سكوت شب باعث شده بود صداي جز صداي پاها و نفس هاش نشنوه. نميدونست چه مدته دويده، پاهاش ديگه جوني نداشت و بدنش در حال پاشيدن بود. صداي قلبش رو تو سرش به وضوح ميشنيد، هر لحظه ممكن بود قلب ترسيدش سينه شو بشكافه و بيرون بپره. تو تاريكي پاش به چيزي گير كرد و بدن كوچيكش رو زمين پخش شد. دستش رو زانوي دردناكش گذاشت تاشايد يكم قابل تحمل بشه. صداي نفسهاش تنهاي صداي پيچيده تو زوزه باد سردي بود كه ميوزيد