Select All
  • Cruel {Zarry}
    372K 18.3K 50

    Zayn grabbed a fist full of brown curls, pulling Harry's head back while slowly tracing the outline of his face with the black gun. "Didn't someone's little plan just backfired?" He chuckeld. " I think it just did, babe." "Zayn, I can explain. Please just hear me out." "Explain?" Zayn pushed the gun inside Harry's mo...

    Completed   Mature
  • when our eyes met[Zarry]
    21.9K 3.3K 29

    نور من اولین باری که گرمای خورشید چشمات قلبمو گرم کرد رو هرگز فراموش نمی‌کنم... تمام اون لحظه رو با جزئیات به خاطر دارم.. تنها لحظه‌ی عمرم که میخواستم تا ابدیت طول بکشه کلی راز توی چشمات هست مثل یک کتاب مرموز که دوست دارم با صدای تو برام خونده بشه کتاب مورد علاقه‌ام... تو شدی بزرگترین شهامت زندگی من. عشق ساده‌ای که...