خواهم خواند(قرار بود ده تا بیشتر نباشه =\\)
78 stories
FlaMeS [Z.m] by imfuckingshadow
imfuckingshadow
  • WpView
    Reads 35,169
  • WpVote
    Votes 5,342
  • WpPart
    Parts 22
welcome salite ha Zayn Top +15 بوک شامل خشونت، قتل، شکنجه، الفاظ رکیک و...
Behind the mirror by Saaba9407
Saaba9407
  • WpView
    Reads 29,116
  • WpVote
    Votes 4,717
  • WpPart
    Parts 31
FOG1 {ziam} -COMPLETED- by justlilian
justlilian
  • WpView
    Reads 158,725
  • WpVote
    Votes 22,491
  • WpPart
    Parts 64
-بپرسم؟ اولین جمله و اولین سوالی که اون ازم پرسید... اون یعنی زین مالیک... کسی که منو سرحد مرگ میترسوند... وکسی که تاسرحد مرگ منو روز به روز دیوونه ی خودش میکرد... و کسی که به عجیب ترین شکل ممکن مهربون بود... کسی که من درواقع همین 24 سال سنی هم که دارم با نگاه کردن به صورت طلاییش جوان میشم... اون درست مثل یک آب بهشتیه... اما سوال اینجاست... این یک گناهه که من عاشق یک آدم روانی قاتل بشم؟یا گناه نیست؟... و این ترس از خدا{FearOfGod} داره هممونو میکشه.
دیوار - The Wall by ghnvti
ghnvti
  • WpView
    Reads 1,974
  • WpVote
    Votes 388
  • WpPart
    Parts 26
مجموعه شعرِ « دیوار » - فروغ فرخزاد -
The wrong life  by A115imaginations
A115imaginations
  • WpView
    Reads 3,108
  • WpVote
    Votes 323
  • WpPart
    Parts 13
خب =) این داستان شیپش کاکلزه ( جنسن و میشا ) داستان از اونجایی شروع میشه که میشا تو یه شرکت درخواست شغل میده ، طولی نمیکشه که میفهمه درواقع رییس اون شرکت ، جنسن ، اونو میشناسه ولی بهش چیزی نمیگه .... -چرا و چگونش توی داستان مشخص میشه 🤪 * نخواستم زیاد داستان لو بره برای همین پارت اولو بخونین تا اگه خوشتون اومد ادامش بدین * jensen : top misha : bott امیدوارم دوستش داشته باشین ♡_♡
Time to wake up by Yoshistangerine
Yoshistangerine
  • WpView
    Reads 521
  • WpVote
    Votes 86
  • WpPart
    Parts 5
[متوقف شده] چه اتفاقی می افته وقتی که یک نویسنده کمیک وارد دنیای داستان های خودش میشه؟ وقتی که با عمق مشکلات و درد کاراکتراش رو به رو میشه قراره چیکار بکنه؟
Insomnia [Z.M] by Ritadepp
Ritadepp
  • WpView
    Reads 40,345
  • WpVote
    Votes 7,889
  • WpPart
    Parts 29
لیامی که کل زندگیش تو یه خواننده ی معروف و دوست داشتنی به اسم زین مالیک خلاصه شده و حالا قراره یه سفر چند ماهه رو باهاش تجربه کنه... کاور:deborah_me@ [وضعیت:کامل شده!] 1 #ziam 1 #zaynmalik
ALEKTO [ziam] by mahi_hs
mahi_hs
  • WpView
    Reads 688,252
  • WpVote
    Votes 88,714
  • WpPart
    Parts 83
❌ Warning For Violence And Sexual Abuse ❌ مُعتــاد بـه بـویِ نِفــرَتـِت نـیـازمَـند بـه آتـشِ چِشـمـات 👁 Addicted To Your Hate In Need For Your Fire 🔥 . . . . . . . . [ Under This Body U Can Wish U Were Dead Instead Of Touching And U Can Wish To Be Alive One More Second To Breath His Hate ❗️]
EYES ON ME   by jbeebs_s
jbeebs_s
  • WpView
    Reads 9,023
  • WpVote
    Votes 3,152
  • WpPart
    Parts 28
-اون یه دختر پاک و بیگناه بود و نمیدونست یک نفر اونو زیر نظر داره- "تو جای درستی اومدی، اگه دنبال دردسر می گردی، عزیزم" 𝗃𝗎𝗌𝗍𝗂𝗇 𝖻𝗂𝖾𝖻𝖾𝗋 & 𝗌𝖾𝗅𝖾𝗇𝖺 𝗀𝗈𝗆𝖾𝗓 𝖿𝖺𝗇𝖿𝗂𝖼𝗍𝗂𝗈𝗇 ⎾𝙘𝙤𝙪𝙥𝙡𝙚: jelena ⏌𝙂𝙚𝙣𝙧𝙚 : romance, drama, smut 🔞, crime 1#JustinBieber 1#SelenaGomez
Fe [L.S] by florrasita
florrasita
  • WpView
    Reads 13,751
  • WpVote
    Votes 3,205
  • WpPart
    Parts 42
دستاش رو جلو آورد و بهم نشون داد . -«این دست هارو نگاه کن ... بوی خون رو حس میکنی ؟ میدونی خون رو چی پاک میکنه ؟ » سرمو تکون دادم . -«فقط خون ، میتونه خون رو پاک کنه ...چرخه انتقام هیچوقت به پایان نمیرسه . نفرت تکثیر میشه و یه روزی میرسه که از زمین ، چیزی جز یه لکه سرخ که بوی تند اهن میده ، چیزه دیگه ای باقی نمیمونه ...!» •Completed