× تو فکر میکنی همه خنجر به دست منتظرن تا نابودت کنن..اما من اینجام تا خلافشو بهت ثابت کنم تهیونگ. نام : لذت زندگی وضعیت: درحال آپ کاپل: کوکوی ژانر: انگست، رمنس، مافیایی، درام، اکشن. اسمات

Kookv ... یه داستان کلاسیک و آروم ..در مورد پسری که تو کافه کار میکرد .. و از قضا با فروشنده ی جدید کتابخونه آشنا میشه ...♡

تهیونگ نمیتونه یه قرار درست حسابی داشته باشه همشون بعد یه هفته تموم میشن و سوال همه اینکه چرا تهیونگ جذابه، خوش اخلاق و شوخه و یه پرستار مسئولیت پذیره هرکسی دلش میخواد که باهاش باشه دلیلش به گذشته جذاب ته ته برمیگرده خیلی جذاب خیلی خیلی جذاب با یه عالمه عضله دیوونه کننده و اسمش جئون جونگکوکه ژانر:کلیشه مافیا عاشقانه اسمات فلاف و... کاپل : کوکوی ساید کاپل نامجینمین ،سوپ نامجون و جین بعد دوسال ازدواج کردن و یک سال از ازدواجشون میگذره.زندگی کسالت بار شده هرچند که جنبه سکسی زندگیشون پا بر جاست اما نیاز به یکم هیجان و تفاوت داره که خب دنبال هرچی باشی اون خودش پیدات می‌کنه نه؟ یونگی واقعا واقعا ازین که مجبوره همش با این بمب انرژی کار کنه کفریه پس تصمیم میگیره با روش خودش اون انرژی بی پایان رو کم کنه اما چرا اون کسی که الان داره از خستگی بیهوش میشه خودشه؟

اسمات های کوتاه از کوکوی.تهکوک پیج اولم @Oooshosh ب چخ رفت اینو حمایت کنین. بوز به همتون

زندگیم کسل کننده بود و خسته از روزای تکراری تا وقتی که تو اومدی و وارد زندگیم شدی تهیونگ منو به چالش کشوندی و زندگیمو رنگی کردی ممنون بابتِ بودنت ممنون بابتِ انتخابت:) #kookv #yoonmin

[ آپ متوقف شده ] من کیم تهیونگم ... یه امگای مغلوب بدبخت 🥲😫 که همه آلفاها از چپ و راست بهش خیانت میکنن 🤬😤 و خب ... اصل ماجرا اصلا این نیست پس وقتتون و نمیگیرم و میرم سر اصل مطلب داستان بگایی زندگی من از اونجایی شروع شد که یه شب که تا خرخره مست بودم با یه آلفا خوابیدم 💦🔞 خب همه چیز عادی بود تا اینکه چهار هفته بعد متوجه شدم که ... باردارم 🙂🍼 🐺🍼 : وبتون _ مانهوا _ امگاورس _ کمدی _ اسمات 🔞 کاپل : کوکوی

- قرارداد خوبیه، هم برای خانواده من و هم برای خانواده تو. + وقتی گفتم برای بوسیدنم به بهانه نیاز نداری از ته دلم بود‌. +دوست ندارم فقط چون ازت خواستم، از روی اجبار باهام وقت بگذرونی. - تا حالا یه مرد رو بوسیدی؟

"کسی که من رو دوست داره.." متاسفم آقای کیم... امکان بارداری شما به حداقل رسیده! ژانر:امگاورس، امپرگ،اسمات،اندکی درام،یه ته قاشق فلاف کاپل اصلی:کوکوی کاپل های فرعی:....؟ این اولین بوکمه لطفا دوسش داشته باشید و کپیش نکنید😇

دست‌هاش رو دو طرف سرش گذاشت و محکم فشارش داد؛ اونقدر که اگه جیمین، زودتر متوجه اوضاع نمیشد؛ ممکن بود جمجمش رو خرد کنه! ترسیده به طرف تهیونگ دویدن و هوسوک هردو دستش رو محکم گرفت؛ بی‌حال بود و چشم‌هاش مدام باز و بسته میشدن...این اصلا خوب نبود چون اگه به خواب میرفت؛ قرار نبود خودش بمونه و جئون هم نمی‌تونست به این راحتی‌ها با اون دو نفر کنار بیاد. ○ چیزی نیست...نخواب باشه؟... ● به اعصابت مسلط باش تهیونگ. بهش اجازه‌ نده کنترلت کنه! ○ یه کاری بکن هوسوک! ● چی کار میتونم بکنم؟! تو چجوری کنترلش میکردی؟! ○ خب...من اصلا کنترلش نمیکردم! تو همیشه مثل اجل معلق، سر و کلت پیدا میشد و گند میزدی به همه چیز... ● مرسی!!! ○ خواهش میکنم!!!! - د..داد نزنین...خواهش میکنم... با آخرین ذره‌‌ی توانش نالید و هردوشون رو ساکت کرد. دست‌‌ هوسوک رو پس زد و با دم و بازدم‌های عمیق، کنترل بدنش رو به دست گرفت... ○ چی؟! برای کنترلش فقط باید چندتا نفس عمیق می‌کشیدم؟! ● تو حتی اینم نمی‌دونستی؟! ○ اگه می‌دونستم که کل زندگیمو به گند نمیکشیدی!!! کاپل‌ها: کوکوی [ویکوک🤌] / هوپمین ژانر: تخیلی/ روزمره/ درام/ اسمات🔞 نویسنده: silver shadow روزهای آپ: هر هفته

+فک کنم دارم عاشقت میشم.. -واقعا؟؟راست میگی؟ینی تلاشام نتیجه داد؟؟؟ نگاه گذرایی به صورت ذوق زدش کرد و بعد نگاهشو به صفحه تلویزیون داد +مثل اینکه.. ------------------------ 𝘨𝘯𝘳𝘦:𝘢𝘯𝘨𝘶𝘴𝘵,𝘳𝘰𝘮𝘢𝘯𝘤𝘦,𝘴𝘮𝘶𝘵,.. 𝘊𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦:𝘬𝘰𝘰𝘬𝘷,𝘺𝘰𝘰𝘯𝘮𝘪𝘯 𝘸𝘳𝘪𝘵𝘦𝘳:Natha69niel