Beauty
8 stories
Nude Artist [L.S] by mobina_k_h
mobina_k_h
  • WpView
    Reads 8,234
  • WpVote
    Votes 1,866
  • WpPart
    Parts 9
(Completed) :"پس واقعا تنهایی؟" :"چطور؟" :"تو دومین نقاشیت گفتی خرگوش نماد عشق و اهمیته و تا آخرین تابلو، من سی و دو تا خرگوش فراری دیدم." نگاهم را سمت دیوار برگرداندم و تعجب کردم که چطور به این موضوع دقت نکرده بودم... درون بیشتر تابلو ها ردپایی از حضور خرگوش بود. حتی پرت ترین نقطه ی تابلو، فضایی برای فراری دادن خرگوش داشت. و این من را غمگین می کرد. :"اوه.. متوجهشون نبودم." :"میفهمم." محتوای حساس : اثراتی از آسیب جسمی و خودکشی
Smultronstället "Larry" by fookinglost
fookinglost
  • WpView
    Reads 2,716
  • WpVote
    Votes 551
  • WpPart
    Parts 11
جنگل، خیلی بزرگتر از اون دوتا پسر و علاقه آبی رنگشون بهم بود‌. اما وقتی جوونی و کسی رو دوست داری همه چیز حول محور شما دو نفر میچرخه. آپ: متوقف شده.
Hanahaki[L.S] by mansurepotter
mansurepotter
  • WpView
    Reads 10,481
  • WpVote
    Votes 3,139
  • WpPart
    Parts 18
مثل زخم، مثل درد، مثل ماه نصفه و نیمه. [Completed]
FALLING~larry~ by mbna_oned
mbna_oned
  • WpView
    Reads 6,495
  • WpVote
    Votes 1,529
  • WpPart
    Parts 11
\completed/ و از همان صبح به بعد، دیگر افتابی برایش طلوع نکرد. خنده ایی به سراغش نیامد. "جانش"او را ترک کرده بود و جسمش، بیهوده زندگی میکرد تا به پایان برسد... Larry story
28 Days [L.S] by MakeRainbow
MakeRainbow
  • WpView
    Reads 22,966
  • WpVote
    Votes 6,327
  • WpPart
    Parts 32
"شاید هدف فقط کشیدنش بود. ولی نه روی کاغذ، روی قلبم." Highest Ranking : #1 in boy×boy #5 in shortstory
King Of My Heart~L.S[Completed] by gisustylinson
gisustylinson
  • WpView
    Reads 80,552
  • WpVote
    Votes 13,813
  • WpPart
    Parts 44
و عشق، بی هیچ ریشه ای، می روید در قلبِ تو... بی هیچ نجوایی، فریاد میکشد و حل میشود میانِ سرخیِ رگ هایت... ___ اواخر قرن هجده میلادی. سلطنت...دیدار...مرگ...سرنوشت... و جرقه ی عشقی نافرجام. بهار97
Legionnaire(L.S) [Completed] by mahsaf79
mahsaf79
  • WpView
    Reads 386,557
  • WpVote
    Votes 50,977
  • WpPart
    Parts 64
" دوتا زندگی واسم ساختی : زندگی فوتبالی ، زندگی پر از عشق"
•Fading• [L.S]  by SeTaRe4
SeTaRe4
  • WpView
    Reads 221,454
  • WpVote
    Votes 31,847
  • WpPart
    Parts 48
[Complete] لویی زیبایی رو، ترکیب رنگ‌ها و جنس‌های مختلفی که حس ظرافت رو درون آدم‌ها به‌وجود میارن، میشناسه. اون درحالی که داره توی دانشگاه فشن میخونه، هر روز این ترکیب‌ رو میبینه. برش لباس‌ها، رنگ پارچه‌ها، پیچیدگی‌ طرح‌ها، همهٔ این‌ها کنار هم قرار میگیرن تا یه‌چیز زیبا رو بسازن. ولی وقتی که یه دانشجوی علوم با پاهای بلند و لبخندی که چال‌ گونه‌هاش رو به نمایش میزاره قبول میکنه که مدل لویی بشه، لویی میفهمه که تازه زیبایی رو پیدا کرده. هری فکر میکنه لویی فقط به کسی نیاز داره که بهش ثابت کنه چقدر زیباست. °Persian Translation°