کاپل فرعی
65 stories
Daddy or baby ? by daddyu
daddyu
  • WpView
    Reads 195,945
  • WpVote
    Votes 8,966
  • WpPart
    Parts 58
بیبی بوی /بیبی گرل/کیتن /ددی /مامی.... فانتزی دوس داری ؟؟! 🌈دنبال کینکای ددی و بیبی میگردی؟🔞 این بوک مجموعه همه ایناس 🦋 بیا و از خوندنشون لذت ببر بیب ;)
Not Your Toy!! | Vkook Namjin § Full by Delenefer
Delenefer
  • WpView
    Reads 531,694
  • WpVote
    Votes 68,152
  • WpPart
    Parts 34
-تهلون؟ تهیونگ هومی گفت و برگه های تو دستش رو ورق زد. -تدی.. نیدا تن با کلمه های عجیب کوکی سر تهیونگ برگشت. -کوکی؟؟؟ صدای شوکه شده تهیونگ کوکی رو ترسوند. کار بدی کرده بود؟ بغض کرد و لب پایینیش لرزید. به ثانیه نکشیده صدای گریه اش بلند شد و تهیونگو ترسوند. -گریه نکن.. گریه نکن.. اشکال نداره کوکی. بیبی چیزی نشده که. معذرت میخوام -تدی نالاحت شد -نشدم. ببین.. خوشحالم . کار خوبی کردی بیب -دلوخ میگی؟ -نه. نه. اشکال نداره. لباس خودته اشکال نداشت کوکی لباسشو با قیچی تیکه تیکه بریده باشه. اصلا اشکال نداشت.تهیونگ میتونست بازم بخره. . .. ... تغییر کردن کار سختی نیست.. تنها چیزی که نیاز داره یه انگیزه درست حسابیه! اگه به کیم تهیونگ رئیس مافیا میگفتن یه روز قراره واسه یه پسر بچه غش و ضعف کنی قهقهه میزد.. اما حالا همه چیز عوض شده.. کسی که مثل آب خوردن بدن آدمو با چاقو پاره می‌کرد، واسه آروم کردن یه پسر بچه خودشو به در و دیوار میزنه! Name : Im not your toy!! Genre: Smut / Daddy kink / Romance / little space / Fluff Start: 1399/8/24 End: 1399/11/24 32 parts
Love is the reason for life by zahaaaaaa13
zahaaaaaa13
  • WpView
    Reads 6,592
  • WpVote
    Votes 1,301
  • WpPart
    Parts 32
من چانيولم همون كسي كه ارزش زندگي كردن نداره بك لياقت عاشقي كردن نداره ، بلد نيست عاشق باشه ، هركي دورم بوده از بين رفته چون من بلد نيستم نگه دارم،بلد نيستم مواظبت كنم من ارزش زندگي ندارم ، كي بهت گفت عاشق بشي ،؟؟؟!ها كي بهت گفت ؟ مگه من گفتم عشق ؟رابطه ؟علاقه؟ ،كه عاشق شدي ...بيخيال بك من آدمش نيستم خسته ام ولم كن بزار برم بميرم دست از سرم بردار .... *** چي شد اون كه ميگفت خسته است سهون ميگفت عاشقي نميخواد، بلد نيست ،چي شد يهو اون چه فرقي داره كه عاشق شد سهون ها....بگو بهم دارم خفه ميشم سهون... بك ...بك چه قدر بگم ...بس كن ... فرق ميكنه اون ديگه مسئوليت نداره ،روحش عوض شده ،اون ديگه نگران گذشته نيست توجيح هست يا يه ريسمان واسه چنگ زدن به زندگي فرقي نميكنه بك خيلي محكم خيلي قوي ذهنش پست زده هم تو رو هم گذشتشو هم زن مرده و بچه هاشو گذاشتتون تو يه قسمت از مغزش جلوش ديوار كشيده بتني فراموشي مطلق همه چيزو وصل كرده به اين كه از اولم اشتباه انتخاب كرده حق مسئوليت و وظيفه گردن اون نيست ..اون خوشحاله بك بيخيالش شو واسه اولين باره تو اين همه سال ميبينمش كه ميخنده ... krisyeol-chanbeak-sekai-krisho-chankai
Eternal magic by kimcottony
kimcottony
  • WpView
    Reads 16,532
  • WpVote
    Votes 3,280
  • WpPart
    Parts 14
نام فیک: جادوی ابدی/ Eternal magic کاپل:کریسهو - چانبک - کایسو نویسنده:☁️ kim.cotton ☁️ وضعیت : ‌کامل شده ‌^^✅💚 خلاصه: اون باید بخاطر شرط بندیش، بچه‌ای رو به عنوان پارتنره چانیول میخرید. از سازمانی که با همین هدف بچه هارو جمع کرده و آموزششون میداد اما تو همون روز، با پسربچه ای با موهای سبز رنگ، که همه شلغم صداش میکنن مواجه میشه داستانهای پشت پرده زندگی پسرکه شلغمی چی بود که باعث درد اومدنه قلبه کریس شد؟ چه‌کسی حدس میزد آخره آشنایی اونا چی میشه..؟¡! ـــــــــــــــــ کریس: چرا سوهو اینقدر از سوک میترسه؟ بکهیون: شما بودین ، اگه زورتون به هیشکی نمیرسید و هیچ پشتوانه ای نداشتین و تنها سرپنهاتون اون سازمان میبود، نمیترسیدین؟ همه بچه های سازمان از ماما میترسن ولی بلاهایی که سر سوهو اومده سر هیچکدوممون نیومده. باورتون میشه یبار ماما با قاشق ، باسن سوهو رو داغ کرده؟ ـــــــــــــــــ _سوک داره انتقامه پدره سوهو رو، از سوهو میگیره و دلش رو خنک میکنه.سوک یه مادر نیست! اون یه جانیه ـــــــــــــــــ کریس: اگه بدونی چجوری و چقدر گریه کرد. فکر کرد سر اینکه باعث شده رازمون لو بره میخوام ببرمش حموم که تنبیهش کنم...کای...رو بدنش پره رد تیغه، پشتش یه جای سالم نداره...روی شکمش زخمهای جدیده زیادی هست...بدجور آسیب دیده ه
🔥 Sin With Me 🔥 by AmorTeam
AmorTeam
  • WpView
    Reads 62,276
  • WpVote
    Votes 5,754
  • WpPart
    Parts 9
📌خلاصه: کای یه برادر دوقلو داره که مخفی نگهش میداره تا در برابر این دنیای ظالم که میتونه معصومیت برادرش رو خدشه دار کنه حفظش کنه. تنها کسی که حق داره اینکارو با برادرش بکنه خودشه.! فقط خودش... ولی کای نمیدونه که یه نفر دیگه چیزی که ماله اونه رو بدست میاره. 🖍️نکته: کای و جونگین دوقلوهای همسان هستن اما جونگین جثه ی کوچیکتری داره..!❗️ 🔥نام داستان: با من گناه کن 💧کاپل: کایجونگهون ‌( کای، جونگین، سهون) 🥂ژانر: محارم، تریسام، کالج، اسمات 🍎مترجم: @AngelicPower 🎶چنل تلگرام: @AmorFiction
City Of Dead [Vkook AU] by Vantegod_
Vantegod_
  • WpView
    Reads 161,573
  • WpVote
    Votes 26,241
  • WpPart
    Parts 13
"اون نيمه تاريكمو ديد و بهم گفت سياه رنگ مورد علاقشه"
My special omega by kiana7771
kiana7771
  • WpView
    Reads 23,785
  • WpVote
    Votes 6,227
  • WpPart
    Parts 29
توی دنیایی که الفاها دارای هوش برتراند و امگاها کم هوش ترین گونه شناخته میشن چی میشه اگه یک امگای جوان ازمون ورودی بهترین مدرسه الفا ها قبول بشه ؟ بقیه چه فکری میکنن ؟ ⭐~~~~~~~⭐~~~~~~~⭐ couple : هونهان _ چانبک gener : کمدی _ امگاورس _ فلاف _ اسمات _ درام ⭐~~~~~~~⭐~~~~~~~⭐ روز اپ مشخصی نداره اما بیشتر اخر هفته ها 😁 حالا شما بخون ببین خوشت میاد 😉
I sold my soul for your eyes by mawni_o
mawni_o
  • WpView
    Reads 643
  • WpVote
    Votes 116
  • WpPart
    Parts 1
_ چیزی که میخوای بدست بگیری به زندگی همه ما وابسته است.. پس بهم بگو تضمین این که میتونی از پسش بر بیای چیه؟ _ من روحم رو به چشم هاش فروخته بودم و بین خنده هاش زندگی میکردم لیوان مشروب بین دستش رو با حس پخش شدن صدای خنده های شیرینی توی سرش فشار محکمی داد ، شاید اگه اون لیوان بین انگشت هاش میشکست و شیشه هاش توی گوشتش فرو میرفت صدای خنده هاش قطع میشد زبونش رو با لذت از تصور قطع شدن صدا روی دندون های بالاش کشید و صدای خنده کوتاه و بی روحش توی اتاق پخش شد _ میدونی چشم هاش زیادی خوشگله قدم هاش به سمت مرد کشیده شدن و رو به روش ایستاد، ادامه داد _ و حالا چشم های ابیش رو برای تضمینت قربانی میکنم تنها پسر خاندان کیم دیگه قرار نیست چیزی رو جز اشک به چشم هاش ببینه ______ کاپل : کوکوی _ هوپمین ژانر : انگست _ اسمات _ رمنس _ سیاسی
<MOON OMEGA> امگای ماه by suka41roomina
suka41roomina
  • WpView
    Reads 99,362
  • WpVote
    Votes 16,389
  • WpPart
    Parts 46
امگای ماه، امگایی با بدن و روحیه‌ای ضعیف و در عینِ‌حال زیبا که هرکس نمیتواند شانسِ داشتنش را داشته باشد، چه میشود اگر شانس آنقدر با او بد باشد که جفتِ آلفایی بی‌رحم شود و چه میشود اگر قبولش نکند؟ [این داستان بازنویسی نشده و دارای صدها اشتباه نگارشی، ادبی و... هست؛ امیدوارم ضمن اینکه اشتباهات رو برام کامنت میزارید، تا آخر از داستانم لذت ببرید و لطفا چیزایی مثل "انرژی‌اش، خاموشی‌اش" رو که "انرژیش، خاموشیش" مینویسم رو روش زوم نکنید یا حتی کسره که بجاش "ه" آخر چسبان میزارم؛ چون برای راحتی ریدرام اینطور پیش میرم و عمدیه. ولی ممنون میشم کلماتی که از سر حواس‌پرتی با "حروف" نادرست مینویسم رو برام کامنت بزارید مثل: "صرفه" کردن که درستش میشه "سرفه"] ______________________________ تو را برای آخرین بار خواهم دید از چشمان من پریشان نشو هنگامی که در مرگ خود هم تو را دعا می کنم آخرین یکشنبه... GENRE→ Omegavers, Angst, Romance, M' preg COUPLE→ KOOKV WRITER→ rchid
🆂ᴜɴʙᴀᴇ's ʜᴜsʙᴀɴᴅ  by SILVANA00sage
SILVANA00sage
  • WpView
    Reads 32,529
  • WpVote
    Votes 6,303
  • WpPart
    Parts 15
بکهیون دعوت ارشدش رو برای شام قبول میکنه.اما چه اتفاقی میفته اگه همون شب به راز بزرگ سهون و همسرش پی ببره؟ 🅲ᴏᴜᴘʟᴇ ■▪ˢᵉᵏᵃⁱᵇᵃᵉᵏ▪ 🅶ᴇɴʀᴇ ■▪sᴍᴜᴛ , ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ▪ 🅰ᴜᴛʜᴏʀ ■▪𝗦𝗶𝗹𝘃𝗮𝗻𝗮 𝗦𝗮𝗴𝗲▪